دیزین که متشکل از ۲۳ پیست متفاوت است از جمله پیست های قله، گوزنی، دره، نیم قله، چمن و دیگر مسیرها بشقابی و چکشی و همچنین برف بی نظر آن، یکی از پیست های منحصر به فرد اسکی خاورمیانه است که توان بالایی در ارائه سرویس به ورزش دوستان و توریستان داخلی و خارجی را دارد. رستوران های مختلف که در ناحیه های متفاوت در داخل پیست ساخته شده، بسیار این سایت ورزشی را زیبا و هیجان انگیز کرده. کلبه های متفاوت در مسیر های مختلف برای ارائه غذا و نوشابه بسیار زیبا و به جا طراحی شده اند و در انتها هتل دیزین، زمین بازی ، استخر و کلبه های چوبی بسیار زیبا که برای خدمات اقامتی محیطی ویژه اند، همه و همه سرمایه های ملی ما هستند که ذره ذره مقابل دیدگان دوستار گردشگری و ورزش از بین میروند!.
در مطلبی که چند وقت پیش ارائه کردم، مباحثی راجع به جاده چالوس طرح شد، در آن مطلب اشاره شد که در توسعه گردشگری به عنوان نیازی بر روند مدرنیته ای که از قبل انقلاب آغاز شده بود ، جاده چالوس به عنوان گذرگاهی برای عبور به سمت شمال انتخاب شد و در کنار آن برنامه ای برای تبدیل این جاده منحصر بفرد به مقصد گردشگری وجود داشت، طرح هایی چون: آب اسکی و هتل واریان، پیست های اسکی دیزین و خور، هتل دیزین و هتل گچسر به عنوان تفرج گاه هایی برای فصل سرد و گرم، شهودی بر این ادعاست.
پس از انقلاب بر عکس انتظار، آرام آرام نقش مقصدی جاده چالوس یا همان جاده ۵۹ کم رنگ و کم رنگ تر شد: تخریب آب اسکی، هتل واریان، پیست خور، مشکلات متعدد رستوران های جاده چالوس و ترس مادام از پلمپ و تخریب به دلایل مختلف و عدم ارائه راهکار پایدار برای مشکلاتی چون دفع فاضلاب، موازی کاری های بین سازمانی و یا طرح های مبنی بر انتقال آب جاده چالوس از تونل های آبی را میتوان نشان از سیاست کلی دولت مردان پس از انقلاب دانست.
در صورتی که انتظار می رفت با رشد لجام گسیخته مناطق شهری و کلانشهر شدن تهران و کرج و کمبود سرانه های اوقات فراغت دراستان های مذکور(مقصود استان البرز و تهران است) این گونه تفرج گاه ها مورد توجه ویژه جهت توسعه پایدار گردشگری قرار گیرند.
از طرفی دیگر برای همگان واضح و روشن است که آسیب های محیط زیستی اطراف این دو کلانشهر، زمین خواری ها، از بین رفتن زمین های کشاورزی و باغات، از بین رفتن چشم انداز ها، تشکیل فضاهای ناهمگون پیراشهری و غیره، همگی حاصل از نگاه های دوره ای و بخشی ،عدم نگاه آمایشی درست در مدیریت کلان در کشور است.
و شاید هیچ تصوری نیست که عدم تأمین اوقات فراغت چه مشکلاتی را در پی دارد: از هجوم به شهر های شمالی ایران و شهر های ترکیه گرفته تا مشکلات روحی برای شهروندانی که جز ترافیک و فشار زندگی و آلودگی چیزی برای گذران اوقات فراغت ندارند. همچنین به مخاطره افتادن تعداد زیادی روستا و بیش از هزاران شغل مستقیم و غیر مستقیم در ارتباط با گردشگری این جاده مهم و سایت بی نظیر گردشگری.
اما با وجود این نگاه، دیزین به عنوان یکی از پروژه های مقصد شدن جاده چالوس همچنان ماند، بقاء سخت دیزین حاصل تلاش بومیان روستای ولایت رود که میراث دار پیشه پدرانشان بودند و برف و اسکی را تنها نقطه اتکا نگه داشت خاک و آب خود می دانستند بود و شاید تقاضای ریشه دار مردم به ورزش اسکی.
این سایت زیبای ورزشی- گردشگری نه تنها سالها توسعه و سرمایه گزاری درستی در آن انجام نشده، بلکه از آن امکان باقی مانده نیز درست حفاظت و مدیریت نشده است و امروز هتل اصلی مجموعه (که توسط بخش دولتی مدیریت میشود) ، با کمترین تغییر نسبت به قریب به نیم قرن گذشته، به دلیل عدم ارائه خدمت درست مورد شکوائیه مراجعین است.
نکته مورد تأسف این است که با وجود برف بسیار عالی بارش های اخیر از ابتدای فصل پیست با ظرفیتی محدود باز شد، یعنی تعدادی از بالابرها مهم ( برای مثال تلکابین قله ) از ابتدای فصل به علت عدم استاندارد سازی از سرویس دهی خارج شده بودند.و در چند روز اخیر با کمال ناباوری و اتفاقی منحصربفرد در تاریخ این پیست به علت عدم تأمین امنیت در تأسیسات بالابری در بهترین زمان بهره بردای با حکم دادستانی محترم پلمپ شد.
اما سوال اینجاست، امروز که ما به عنوان مدعی توسعه گردشگری و ورزش و متولی تأمین اوقات فراغت، نمایشگاه گردشگری برگزار میکنیم و در تهران و شهرستان ها هیاهویی به راه می اندازیم و میلیارد ها صرف تبلیغ جاذبه های استان ها میکنیم (بیلبورد هایی که در شهرهای مختلف جهت تبلیغ گردشگری استان ها نصب شد)، اما امکان مهمی را در نزدیکی پر جمعیت ترین بخش کشور لگد مال میکنیم؟ و تقصیر را از این سازمان بر گردن آن سازمان و از آن اداره به گردن اداره ای دیگر می اندازیم؟ آیا این تبلیغ و این عمل در تناقض باهم نیستند؟!
به نظر می رسد ما هیچ کاری مثبتی که برای این سایت انجام نمیدهیم که هیچ، تمامی اعمال ما در جهت تخریب آن است تا این امکان طلایی را که ما میراث دارش هستیم آنقدر به خاک بکشانیم تا نابودش کنیم، آنچه بر سر آب اسکی آمد.
✍️ علیرضا فرازنده - فعال هتلداری و گردشگری