وقتی صحبت از هدفگذاری و پیادهسازی استراتژی مطرح میشود به سختی میتوان حالتی متصور شد که مدیر یک شرکت یا سازمان بدون در دست داشتن اطلاعات کافی از وضعیت فعلی جایگاه در بازار و رقبا، اقدام به هدفگذاری و یا تدوین استراتژی نماید.
به بیان دیگر یک مدیر موفق با استفاده از اطلاعات کافی و موثر از سازمان و وضعیت آن، اقدام به تصمیمگیری، تصمیمسازی و هدفگذاری مینماید و ترجیح میدهد به جای آن که نتیجه تصمیمات خود را در غالب گزارشات مختلف مشاهده کند از گزارشات موثر، استفاده کند و تصمیم بگیرد.
این مثال تفاوت بین حسابداری مالی و حسابداری مدیریت است. در حسابداری مالی، گزارشات و صورتهای مالی برای استفاده افراد درون و برونسازمانی و بعضا دولت و سازمانهای دولتی تهیه میشود. نگاه این گزارشات به اطلاعات و وقایع گذشته بوده و با توجه به استانداردهای حسابداری و بر اساس قوانین موضوعه تهیه میشود.
اما در حسابداری مدیریت، گزارشات تنها برای مدیران سازمان تهیه میشود و لزومی به رعایت استانداردهای حسابداری یا قوانین دولتی نیست. نگاه به آینده بوده و هدف آن، یاری مدیران جهت برنامهریزی، کنترل و تصمیمگیری است.
در صنعت هتلداری ایران به علت ترکیب خاص بازار که هتلها عمدتا متعلق به شرکتهای دولتی و شبه دولتی هستند به سختی میتوان گزارشات عملکرد یا فعالیت حداقل 10 درصد از هتلهای فعال کشور را بررسی و مورد مطالعه قرار داد. در این فضا به روشنی عدم وجود حسابداری مدیریت قابل رویت است و این موضوع زمانی نمود پیدا میکند که روشهای علمی تدوین استراتژی و الزامات ابتدای آن را مورد بررسی قرار دهیم.
استراتژی چیست؟
پيشرفت سريع و تغييرات پرشتاب محيطی در جهان معاصر، آگاهی از تحولات را ضروری كرده است. عدم اطمينان ناشی از تغييرات محيطی و كسب سود بيشتر، موجب شده تا برنامهريزی به صورت يک ضرورت انكارناپذير تلقی شود. از جمله انواع برنامهريزی سازمانی میتوان به "برنامهريزی استراتژيک" اشاره كرد.
واژه "استراتژيک" به معنی هر چيزی است كه به استراتژی مربوط باشد. واژه "استراتژی" از كلمه يونانی "استراتگوس" به معنای رهبری گرفته شده است. تعاريف مختلفی برای برنامهريزی استراتژيک بيان شده است. در يكی از تعاريف مذكور، برنامهريزی استراتژيک فرايندی برای بازسازی و انتقال سازمانی تلقي شده است. در برنامه بلندمدت اهداف و پيشبينیها بر اساس فرض ثبات سازمانی است. در حاليكه در برنامهريزی استراتژيک، نقش سازمان در محيط آن بررسی میشود.
برنامهريزی استراتژيک موجب میشود تا سازمان، فعاليتها و خدمات خود را برای رفع نيازهای در حال تغيير محيط تطبيق دهد. اين برنامهريزی نه تنها چارچوبی برای بهبود برنامه تدوين میكند بلكه چارچوبی برای ساختاردهی مجدد برنامهها، مديريت و همكاریها و نيز برای ارزيابی پيشرفت سازمان در اين زمينهها را ارائه میكند.
مزايای برنامهريزی استراتژيک
بكارگيری برنامهريزی استراتژيک، مزايای بسياری برای سازمانها دارد كه در ادامه برخی از آنها بيان میشود.
1 - قبل از بروز مشكلات احتمالی از وقوع آنها خبر میدهد.
2 - تغييرات را مشخص میكند و شرايط عكسالعمل در برابر تغييرات را فراهم میسازد.
3 - برای دستيابی به اهداف از پيش تعيين شده، بستر مناسب ايجاد میكند.
4 - به مديران كمک میكند كه درک روشنتری از سازمان داشته باشند.
5 - شناخت فرصتهای بازارهای آينده را آسانتر میكند.
6 - قالبی برای بازنگری اجرای برنامه و كنترل فعاليتها ارائه میدهد.
7 - به مديران كمک میكند تا در راستای اهداف تعيين شده، تصميمات اساسی اتخاذ كنند.
8 - به نحو مؤثرتری زمان و منابع را به فرصتهای تعيين شده تخصيص میدهد.
9 - زمان و منابعی را كه بايد صرف تصحيح تصميمات نادرست و عاری از ديد بلندمدت شوند را به حداقل میرساند.
10 - ترتيبدهی اولويتها را در قالب زمانی برنامه فراهم میكند.
11 - مزيتی برای سازمان در مقابل رقيبان ايجاد میكند.
12 - مبنايی برای تعيين مسئوليت افراد ارائه میكند و به تبع آن موجب افزايش انگيزش میشود.
13 - تفكر آيندهنگر را تشويق میكند.
14 - برای داشتن روشی هماهنگ و يكپارچه همراه با اشتياق لازم از سوی افراد سازمان در برخورد با مسائل و فرصتها، انگيزش ايجاد میكند.
روش SWOT
يكي از روشهای مورد استفاده در برنامهريزی استراتژيک برای سازمانها، روش ماتريس SWOT است. با استفاده از اين روش، نقاط قوت ( S )، نقاط ضعف ( W )، فرصتها ( O ) و تهديدها ( T ) سازمان يا شركت تعيين میشود كه يكی از مراحل تحليل برای مطالعه موردی سازمانهاست.
در این روش برای تعيين راهبردها، ابتدا نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهديدها با نگاهي به فضای داخلی و عوامل بيرونی، بررسی و راهبردها بر مبنای آن و با استفاده از ماتريس SWOT استخراج میشوند.
نقش حسابداری مدیریت در بررسی وضعیت سازمان
در روش SWOT سازمان از دو بُعد درونی و برونی، تجزیه و تحلیل و بررسی میشود. نتیجه بررسی درونی سازمان، استخراج نقات قوت و ضعف است. به جرات میتوان گفت هیچکدام از گزارشات حسابداری مالی، توانایی شناسایی دقیق نقاط قوت و ضعف سازمان به صورت جامع و کامل را نداشته و حسابداری مدیریت با ارائه ابزاری چون شاخصهای کلیدی عملکرد ( Key Performance Indicators ) میتواند به صورت کامل مدیران را در جریان نقاط ضعف و قوت سازمان قرار دهد.
واحد حسابداری مالی در هتلها به علت انجام امور روزمره و شرح وظایف ذاتی، رسالتی در قبال انجام فعالیتهای فوق ندارند و بدیهی است انجام آنها منوط به وجود واحد حسابداری مدیریت و بررسی مستمر جایگاه هتل و سایر شاخصهای کلیدی است.
در دنیای امروز و با توجه به شرایط خاص کشور مانند تحولات گسترده سیاسی، تغییر مداوم نرخ ارز، تورم و ... به نظر میرسد توجه به مقوله حسابداری مدیریت و تصمیمگیری استراتژیک، تنها راه بهبود وضعیت و مدیریت علمی هتلهاست.
محمد ملکآباد - کارشناس ارشد مدیریت مالی و فعال صنعت هتلداری