به گزارش هتل نیوز ، " ارژنگ عزیزی " معاون هماهنگی امور اقتصادی استاندار اردبیل، اظهار کرد: در کنار تدوین حقوق گردشگران و توجه به گردشگری سلامتمحور موانع فرهنگی و گاه پندار نادرست از حضور گردشگران و سیاحتگران باید رفع شده و در برنامهریزی ها نگاه منطقی جایگزین نگاه سلیقهای و زودگذر شود. وی موانع مدیریتی و سازمانی را در ساختار صنعت گردشگری کشور و ابعاد توسعهای آن یادآور شد و تصریح کرد: ما هنوز از زیرساختهای لازم برای جذب گردشگران خارجی و داخلی برخوردار نیستیم و حتی شاغلان صنعت گردشگری و نیروی انسانی فعال در این بخش آموزش مناسب را ندیدند. معاون هماهنگی امور اقتصادی استاندار اردبیل به چالشهای پیش روی توسعه صنعت گردشگری اشاره کرد و گفت: با تغییرات روزافزون جهانی در عرصه صنعت گردشگری ما با ضعف ساختاری در کسب و کار و نظام اقتصادی توریسم و گردشگری روبهرو هستیم و با وجود اینکه ایران جز ۱۰ کشور جذاب ابنیههای تاریخی و پنج کشور برتر جاذبههای طبیعی است اما در ورودی گردشگران، جز ۱۰۰ کشور محسوب می شویم. عزیزی افزود: هر چند صنعت گردشگری می تواند به اشتغال، کسب و کار و رونق اقتصادی کمک کند اما سهم ایران از درآمد گردشگری در تولید ناخالص بسیار پایین است و هنوز این بخش متأثر از سیاستگذاری های سیاسی و حتی اجتماعی و فرهنگی است. وی ضرورت اصلاح قوانین بالا دستی در صنعت گردشگری و اهتمام به ترمیم ضعفها و کاستی ها در این حوزه را یادآور شد و خاطر نشان کرد: استان اردبیل با داشتن یکهزار و ۸۰۰ ابنیه تاریخی و ثبت یک اثر جهانی در کنار جاذبههای طبیعی همچون دامنه سبلان، گردنه حیران و اسالم، جنگل فندقلو و آبهای گرم شفابخش متعدد جز مقاصد اول گردشگری در ایران و حتی توریسم خارجی است. معاون هماهنگی امور اقتصادی استاندار اردبیل وجود گرمترین و پرآبترین آبدرمانی دنیا را در مشگینشهر و سرعین یادآور شد و اضافه کرد: سرمایهگذاری های خوبی در سالهای اخیر در احداث پل معلق، پیست اسکی و همچنین اقامتگاههای گردشگری به وجود آمده که انتظار می رود تحولات در این بخش همچنان با سرعت بیشتری به انجام برسد.
ایجاد شده: 12/مهر/1400 آخرین ویرایش: 12/مهر/1400 اخبار داخلیبه گزارش هتل نیوز، " حمیدرضا دوستمحمدی " مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان سمنان، در نشست هماندیشی فعالان گردشگری شهرستان شاهرود در هتل جهانگردی بسطام با تبریک هفته گردشگری، تأکید کرد: گردشگری سیاسی نیست و نباید سیاسی شود. مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان سمنان افزود: رشد و توسعه گردشگری عامل ایجاد همدلی و وحدت است. او با تأکید بر اینکه توسعه گردشگری فرا بخشی است، گفت: رشد و توسعه گردشگری تنها مربوط به ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی نیست و سایر دستگاههای اجرایی، تشکلهای مردمنهاد، مردم و رسانهها در این زمینه نقشآفرین هستند. او با بیان اینکه در حوزه گردشگری باید جریانسازی انجام شود، ادامه داد: گردشگری باید از حالت شعار در آمده و عملیاتی شود. دوستمحمدی با اشاره به نقش شهرداریها در توسعه گردشگری، گفت: شهرداریها میتوانند نقش مؤثری در برند سازی و توسعه گردشگری شهری داشته باشند. او اضافه کرد: فعالیت و فرهنگسازی انجمنها و سمنها و آموزش جوامع محلی نیز اهمیت بالایی دارد و انجمنها میتوانند نقش مهمی در آموزش گردشگری داشته باشند. دوستمحمدی با اشاره به جاذبههای متعدد تاریخی و طبیعی شهرستان شاهرود و بهویژه جنگل جهانی ابر، گفت: نجات جنگل ابر نیاز به مشارکت همه دارد و طرح مدیریت گردشگری جنگل ابر در آینده نزدیک تهیه و اجرا میشود. او بر استفاده از سفال خاکستری بهعنوان المان شهری شاهرود تأکید کرد.
ایجاد شده: 9/مهر/1400 آخرین ویرایش: 9/مهر/1400 اخبار داخلیروز جهانی گردشگری، فرصتی برای قدردانی از تلاش فعالان صنعت گردشگری و تأکید بر اهمیت توسعه این صنعت در کشور عزیزمان ایران است. به گزارش هتل نیوز و به نقل از خبرگزاری حوزه ، متن پیام " آیت الله اعرافی "مدیر حوزه های علمیه سراسر کشور به مناسبت روز جهانی گردشگری به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم أفلم یسیروا فی الأرض فتکون لهم قلوب یعقلون بها أو آذان یسمعون بها روز جهانی گردشگری، فرصتی برای قدردانی از تلاش فعالان صنعت گردشگری و تأکید بر اهمیت توسعه این صنعت در کشور عزیزمان ایران است. تلاقی این روز تأثیرگذار، با ایام اربعین حسینی میتواند آغازی نیکو برای پیوند زدن گردشگری کشور، به میراث غنی فرهنگی و دینی ما باشد. در همین راستا، میتوان با بهرهگیری از امکانات موجود درجهت توسعه این حرکت جهانی، نهادینه سازی صلح و نزدیک ساختن قلوب همه انسانهای آزادی خواه بهره جست. صنعت گردشگری امروزه نه تنها ابزاری برای تسهیلگری در سفر، بلکه مهمترین عامل در گفتوگوی فرهنگها و آشنا شدن با تاریخ و تمدن آنهاست. ایران اسلامی با برخورداری از تاریخی چند هزار ساله و فرهنگی اصیل، همواره مورد توجه جهانگردان بوده و هست. ثبت ۲۴ اثر تاریخی/ فرهنگی و ۲ اثر طبیعی از ایران در میراث جهانی یونسکو موید این است که میتوان با برنامهریزی و مدیریت صحیح از ظرفیت گردشگری کشور بهخوبی بهرهمند شد. این میراث گرانبهاء تمدنی که در آثار برجایمانده تاریخی، دانشی، فرهنگی، هنری و فنی نمایان است، افزون بر مایه مباهات و افتخار بودن، وظیفهای بس گران را بر دوش مسئولان اجرایی و علمی، و اهالی فرهنگ و صنعت گردشگری مینهد. در دست داشتن چشماندازی روشن از این عرصه و ریلگذاری صحیح در راستای تحقق آن، شکوفایی اقتصادی و فرهنگی و بالندگی علمی و معنوی کشور را نوید میدهد. اما این امر، نیازمند همفکری و همکاری همه نهادهای اثرگذار است. اینجانب روز جهانی گردشگری را به همه فعالان این عرصه تبریک گفته، مراتب سپاسگزاری خود را تقدیم ایشان میکنم. همچنین ضمن آرزوی موفقیت برای این عزیزان، آمادگی حوزههای علمیه را، که به گواه تاریخ، سهم گرانسنگی در شکوفایی علمی و فرهنگی ایران اسلامی داشته و دارند، برای کمک به فرهنگسازی، توسعه و ترویج صنعت گردشگری اعلان میکنم.
ایجاد شده: 9/مهر/1400 آخرین ویرایش: 9/مهر/1400 اخبار داخلیامروزه صنعت گردشگری پیشرفت بسیاری را در خود دیده، چنانکه طبق گزارش شورای جهانگردی(WTTC) در سال 2018، صنعت گردشگری بیش از 10درصد از تولید ناخالص جهان را شامل می شود، و همگام با رشد این صنعت و توجه کشورهای جهان به آن، تجربیات مفیدی در مسیر تکامل و بهره وری هر چه بهتر از این صنعت درآمدزا به دست آمده است و در این شرایط شاهد اهمیت این صنعت در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، محیطی و ... هستیم. مفاهیمی چون گردشگری خلاق، گردشگری پایدار و مانند آن خبر از مقبولیت صنعت گردشگری در جهت پیشرفت و بهبود سطح زندگی جوامع میزبان و بهبود سطح زندگی مردم و حفاظت از محیط زیست دارد. در این میان لازم است به مفهومی مهم در تعاریف و مفاهیم گردشگری پرداخته شود: گردشگری مسئولانه((Responsible Travel. در تعریف این مفهوم می توان گفت گردشگری مسئولانه خصیصه ای رفتاری است که بر اساس اصول اولیه احترام به محیط زیست و جوامع محلی میزبان بنا نهاده شده است. می توان گفت این مفهوم به معنای نوعی خاص از گردشگری نیست بلکه رفتاری است که لازمه توسعه پایدار گردشگری در همه مناطق گردشگر پذیر است. شاخه هایی از گردشگری مانند اکوتوریسم از ابتدای امر مفهوم گردشگری مسئولانه را در خود ساری و جاری داشته اند، لیکن شرایط کنونی گردشگری در جهان و لزوم حفاظت از منابع و انواع جاذبه های گردشگری ایجاب می کند که این مفهوم در برنامه ریزی کلیه انواع گردشگری مورد توجه قرار گرفته و جریان داشته باشد. گردشگری مسئولانه به دنبال ایجاد مکانی بهتر برای زندگی افراد و مقصدی پایدار، مانا و اقتصادی برای سفر و بازدید مردم است. گردشگری مسئولانه یک کنش آگاهانه و مسئولانه در راستای تحقق گردشگری پایدار است. گردشگری پایداری که سه حوزه اصلی را هدف قرار می دهد و سعی در ایجاد توازن بین این سه عنصر دارد که عبارتند از: اقتصاد، جامعه و محیط زیست. بنابراین تحقق این مقوله نیازمند همکاری بین عوامل مختلف دخیل در صنعت گردشگری همچون مسئولان، مدیران ، دولتمردان، فعالان صنعت گردشگری، عوامل اجرایی صنعت گردشگری و گردشگران و از همه مهم تر جامعه محلی میزبان است. توجه به این مفهوم مهم از صنعت گردشگری در سال 1966 بود که متن سیاست ملی گردشگری آفریقای جنوبی، از توافقی بر سر عبارت " گردشگری مسئولانه" خبر داد. در این سیاست فاکتور اصلی، رفاه جامعه محلی ذکر شده بود. همچنین در سال 2002 اطلاعیه کیپ تاون در خصوص گردشگری مسئولانه در مقاصد سفر منتشر شد و توافق شد که محل های زندگی افراد بهبود یابد و محل های بهتری برای بازدید گردشگران فراهم آید. ازین پس، توجه کشورهای مختلف و مردم و فعالان محیط زیست معطوف به این شیوه سفر شد تا هم گردشگران از سفرشان لذت ببرند و هم وظیفه شان را در قبال محیط زیست، جوامع بومی، کسب و کار محلی، تداوم بهبود کیفیت سطح زندگی آنها به انجام رسانند. در این مسیر بیانیه ها و شیوه نامه های مفیدی نیز مد نظر قرار گرفت و به وضع مقررات و توجهات خاصی نیز منجر شد. از جمله : - توجه به افزایش منافع اقتصادی مردم محلی و بهبود وضع تندرستی - دخیل کردن جامعه محلی در تصمیماتی که در زندگی ایشن موثر است. - نقش های مثبت در راستای حفاظت از میراث فرهنگی تاریخی و طبیعی - ایجاد ارتباطی معنی دار، آگاهی فرهنگی و درک متقابل میان گردشگران و جامعه محلی و مواردی دیگر. توجه به گردشگری مسئولانه نیاز امروزه صنعت گردشگری ایران: اصول گردشگری مسئولانه و چهارچوب کلی آن، بهبود رفتار آگاهانه و مسئولانه در جهت استفاده از موقعیت های گردشگری و منتفع ساختن جوامع بومی و محلی را مورد تاکید قرار می دهد. امروزه با توجه به شرایط بیماری همه گیر کرونا و کاهش سفرهای بین المللی، در اکثر نقاط جهان از جمله ایران، رفتار گردشگران در استفاده از ظرفیت های داخلی بخصوص بستر طبیعت فزونی یافته و به سمت انواع طبیعت گردی، استفاده از محیط های جذاب و بکر و دورافتاده سوق پیدا کرده است. نکته ای که در مورد این نوع از گردشگری و سفر باید مدنظر قرار گیرد این است که سرلوحه قرار گرفتن گردشگری مسئولانه در استفاده از این جاذبه ها لازم است چرا که استفاده غیرمسئولانه و عدم توجه به شرایط محیطی و بومی ، خطر تخریب جاذبه ها و به هم خوردن دورنمای کلی اهداف توسعه پایدار گردشگری را به همراه خواهد داشت. اصول گردشگری مسئولانه می تواند توجه به مسائلی از قبیل شعار خوب اکوتوریست ها که " فقط در طبیعت باید ردپا باقی بماند" باشد و توجه به مواردی مانند: خرید سوغات از صنایع دستی و هنرهای بومی مردم منطقه به جهت کمک به اقتصاد محلی ، توجه و احترام به فرهنگ و آداب و رسوم و سنن مردم منطقه، عدم تولید زباله و حفظ محیط زیست منطقه از آلودگی، کمک به انتقال فرهنگ های خوب و آداب و رسوم جوامع محلی در جهت معرفی منطقه، کمک به شناسایی غذاهای محلی و استفاده ازظرفیت های غذاهای منطقه به جای رستوران های بزرگ، استفاده از وسایل حمل و نقل افراد محلی به جای وسایل نقلیه همیشگی در جهت منتفع کردن اقتصاد بومی منطقه، کمک به حفظ و نگهداری حیات جانوری و گیاهی منطقه و جلوگیری از تخریب اکوسیستم منطقه میزبان، تلاش در جهت اقامت در اقامتگاههای بوم گردی و محلی منطقه به جای لقامت در هتل ها و مسافرخانه ها و مواردی از این قبیل. نکنه حائز اهمیت دیگر در سفر مسئولانه این است که اگر به حفظ و احترام به جامعه میزبان در مناطق سفر در طبیعت و مناطق بومی و محلی توجه نشود شاهد تخریب آثار و جاذبه های طبیعی فرهنگی و محیطی خواهیم بود. متاسفانه امروزه با هجوم گسترده گردشگران به مناطق مختلف کشور شاهد تخریب مناطق طبیعی مانند برخی چشمه ها، تالاب ها، جنگلها، دشت ها و ...هستیم چرا که توجه به مفهوم سفر مسئولانه در برنامه ریزی سفر و گردشگری مورد توجه کافی قرار نگرفته است. امروزه عدم توجه به مفهوم گردشگری مسئولانه و آثار تخریبی گردشگران، از جنبه های مختلف در شهرها و مناطق مهم گردشگر پذیردنیا مانند ونیز یا بارسلون، با انبوه گردشگران ورودی به این مناطق مواجه هستیم که این انبوهی مسافر آسیب های فراوانی به این شهرها زده و مردم بومی مانند گذشته میلی به استقبال از گردشگران ندارند و همین موضوع متاسفانه باعث شده این مناطق تصمیم به گران کردن هزینه های توریستی بگیرند تا از میزان گردشگران ورودی بکاهند. در نهایت نتیجه گرفته می شود که گردشگری مسئولانه که نیاز تغییر رفتار و توجه به ظرفیت ها و پتانسیل های بالای صنعت گردشگری است، باید سرلوحه برنامه ریزی مسئولان و مورد توجه گردشگران و مسافران امروز قرار گیرد، تا اهداف مثبت حاصله از این رفتار آگاهانه و مسئولانه، در جهت حفظ منابع،حفظ محیط زیست، نفع جوامع محلی ، تقسیم عادلانه درآمد بین همه اقشار جامعه و مزایای مثبت دیگر، در نهایت تحقق امر توسعه پایدار گردشگری حاصل گردد. ✍️ مسعود بهزادی راد - كارشناس ارشد گردشگری و دانشجوی دكتری برنامه ريزی شهری
ایجاد شده: 13/مرداد/1400 آخرین ویرایش: 14/مرداد/1400 مقالات و یادداشت هابه گزارش هتل نیوز، معمولا هر نامگذاری، داستان و ماجرای مخصوص به خودش را دارد. حالا اگر این نامگذاری برای نام رسمی یک کشور با میلیونها جمعیت انسانی باشد، داستانهای تاریخی و فرهنگی به قدمت صدها و هزاران سال خواهد داشت. نامگذاری کشورها با عوامل زیادی در ارتباط است. نام برخی از آنها مانند مصر و یونان، باستانی است و نام بعضی دیگر برای درک و پیبردن، نیازی به فکرکردن زیادی ندارد اما نام شماری از کشورها داستانها و ایدئولوژیهای دیگری دارد. در این بین بعضی کشورها در طول تاریخ نامشان به دلایل مختلف تغییر کرده است. از این کشورها بعضی مانند هلند به منظور ارتقای صنعت گردشگری اسمشان را تغییر دادهاند و بعضی کشورها با تغییر حکومتی که بر آن سرزمین فرمانروایی میکرده، در طول تاریخ نامشان عوض شده است. همچنین برخی نامها پس از یک واقعه مثل همهپرسی یا انقلاب، برای حفظ اتحاد سیاسی و قومی، نام دیگری را انتخاب کردهاند. به طور کلی عوامل سیاسی یکی از مهمترین این دلایل برای تغییر نام است. با چند کشور که با ماجراهای جالب و داستانهای مختلف نام خود را تغییر دادهاند، بیشتر آشنا میشویم. نه به سیلان، درود بر استقلال | «سیلان» به «سریلانکا» سریلانکا، جزیرهای واقع در جنوب هند است. تا پیش از سال ۱۹۷۲ نام این کشور که آن موقع مستعمره بریتانیا بوده، سیلان بوده و توسط پرتغالیها روی آن گذاشته شده است. پرتغالیها در سال ۱۵۰۵ سریلانکای فعلی را کشف کردند. این کشور بعدها به جزئی از بریتانیا تبدیل شد و در سال ۱۹۴۸ توانست استقلال خود را به دست آورد. با این حال، سالها بعد، دولت این کشور جزیرهای تصمیم به تغییر نام آن گرفت. در سال ۲۰۱۱، نام سیلان در این کشور از همه چیزهایی که هنوز نام قدیمی را داشتند، از زیرمجموعههای دولت گرفته تا شرکتها، حذف و به طور رسمی نام فعلی به آن اطلاق شد. سرزمین کمارتفاعِ قطب جهانگردی | «هلند» به «ندرلند» اگرچه در زبان فارسی هنوز از این کشور با نام هلند (Holland) یاد میشود اما نام آن در واقع به ندرلند (Netherlands) تغییر یافته است. هلند در اصل نام منطقهای در کشور ندرلند است که از این لحاظ با نام قدیمی پارس برای ایران قابل مقایسه است. نام هلند به معنی سرزمین چوب است. دو استان هلند شمالی و جنوبی در ندرلند که همچنان نام «هلند» را داشتند، با هدف یکپارچهکردن همه استانهایی که جزو ندرلند هستند و همچنین در اقدامی بازاریابانه، دیگر با عناوین هلند شمالی و جنوبی خطاب نمیشوند. از ژانویه ۲۰۲۰ آنها هم مانند بقیه استانهای این کشور، ندرلند هستند. این تغییر در بسیاری از بخشهای دیگر، مثلاً در نام تیم فوتبال آنها هم دیده می شود. حالا این کشور با نام ندرلند شناخته میشود که به معنی «سرزمین پست» و اشاره به شرایط است. تغییر نامهای بسیار و پیاپی | «کامبوچا» به «کامبوج» نام این کشور از ۱۹۵۳ تا ۱۹۹۵، پنج بار تغییر یافت و این تغییرات به شرح زیر بود: اولین تغییرات در سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۰ صورت گرفت و پادشاهی کامبوج نامیده شد، سپس این نام در ۱۹۷۰ تغییر یافت و سال ۱۹۷۵ به جمهوری خمر تبدیل شد. متعاقباً این سرزمین تحت حکومت کمونیستی قرار گرفت و نام آن به کامپوچای دموکراتیک تغییر کرد. در ادامه این کشور تحت نظارت سازمان ملل وارد مرحله انتقالی شد و بین سالهای ۱۹۸۹ و ۱۹۹۳ دولت کامبوج خوانده شد و در سال ۱۹۹۳ به سلطنت و نام قدیمی خود، پادشاهی کامبوج برگشت. اما خمرها - پیروان حزب کمونیست - خود را کامپوچئیها مینامند که به معنای فرزندان شاهزاده (کامپو) است. شایان ذکر است کلمه کامبوج در اصطلاح غلط فرانسوی کلمه کامپوچاست. همنامشدن با کشور همسایه | «زئیر» به «جمهوری دموکراتیک کنگو» زئیر نام قدیم کشوری در آفریقای مرکزی بود که تا قبل از استقلال از بلژیک به همین نام شناخته میشد. کلمه زئیر صورت پرتغالیشده نام رودخانه کنگو در زبان کنگویی است که به آن نزاره یا نزادی به معنای «رودی که همه رودها را میبلعد» میگویند. اما این کشور پس از آن که در سال ۱۹۶۰ از بلژیک مستقل شد، نامش به «جمهوری کنگو» که همان نام کشور همسایهاش بود، تغییر کرد. البته این تغییر نام دردسرهای خودش را داشته؛ چرا که نام آن شبیه نام کشور همسایه بوده است. در نتیجه برای تشخیص این دو کشور از نام پایتختهای آنها که کینشاسا و برازاویل بود، استفاده میشد تا تمایزی ایجاد شود تا این که چند سال بعد نام آن به «جمهوری دموکراتیک کنگو» تغییر کرد و هنوز هم با همین نام شناخته میشود. کشوری همچنان با دو نام | «برمه» به «میانمار» میانمار، نام کشوری با ۵۴ میلیون نفر جمعیت واقع در جنوب شرقی آسیاست. این کشور پیش از این با نام برمه شناخته میشده و مستعمره انگلیس بوده است. برای این که متوجه شوید هنوز هم نام برمه برای این کشور به کار میرود، کافی است به مورد اخیر اسناد رسمی منتشرشده توسط دولت بایدن رجوع کنید که از این کشور با نام برمه یاد شده است. مسئله تغییر نام از برمه یا میانمار در سال ۱۹۸۹ مطرح شد. در آن زمان دولت نظامی حاکم پس از سرکوب اعتراضات دموکراسیخواهانه و کشتهشدن هزاران نفر، نام کشور را از برمه به میانمار تغییر داد. دولت نظامی معتقد بود اصطلاح برمه تنها برمن، بزرگترین قوم میانمار را دربرمیگیرد و ۱۳۴ اقلیت قومی دیگر را شامل نمیشود و از این نظر، تبعیض نژادی محسوب میشود. همچنین معتقدند برمه که تحت حاکمیت بریتانیا نام رسمی کشور شد و پس از استقلال هم به همین نام باقی ماند، یادآور گذشتهای استعماری است. سازمان ملل متحد و برخی از کشورها مانند فرانسه و ژاپن این تغییر را به رسمیت شناختند اما آمریکا و بریتانیا این کار را نکردند. مخالفان داخلی تغییر نام معتقدند چون این تغییر بدون توجه به خواست مردم انجام شده نباید به رسمیت شناخته شود. آخرین کشوری که نامش را تغییر داد | «سوازیلند» به «اسواتینی» نام کشور اسواتینی را احتمالا کمتر کسی شنیده باشد. البته خیلی هم تعجب ندارد. این کشور یک و نیم میلیون نفری که در جنوب آفریقا و در همسایگی موزامبیک قرار دارد تازه سه سال است که تغییر نام داده و احتمالا میتوان آن را آخرین کشوری نام برد که بهتازگی نامش را تغییر داده است. این کشور پیش از این با نام سوازیلند شناخته میشده که مستعمره بریتانیا بوده است. مسواتی سوم، پادشاه این کشور کوچک واقع در جنوب آفریقا ۵۰ سال پس از استقلال (سپتامبر ۱۹۶۸ میلادی) دستور داد بار دیگر این کشور را با نام اصلی آن بخوانند. او در سخنرانی خود به مناسبت این روز اعلام کرد تمام کشورهای آفریقایی پس از استقلال به نام اصلی خود یعنی نامی که قبل از استعمار داشتند، بازگشتهاند و اکنون زمان آن است که سوازیلند هم دست به کار مشابهی بزند. این کشورِ یک و نیم میلیون نفری صاحب آخرین پادشاهی مطلقه در قارۀ آفریقاست. اسواتینی به معنی کشور مردم اسوازی است. اتیوپی، سرزمین مردمان چهرهسوخته | «حبشه» به «اتیوپی» اِتیوپی با نام رسمی جمهوری فدرال دموکراتیک اتیوپی با نام تاریخی حبشه، کشوری محصور در خشکی واقع در شاخ آفریقاست البته یونانیها از همان قدیم این سرزمین را با نام اتیوپی میشناختند که به یونانی معنی «چهرهسوخته» میدهد. نامی که به رنگ پوست آفتابسوخته مردمان این کشور اشاره دارد. اما این کشور نزد مسلمانان با نام حبشه شناخته میشده است. این کشور در سال ۱۲۷۰ وقتی تحت حکومت حبشیهای سلسله سلیمان قرار گرفت، به طور رسمی حبشه نامگذاری شد. حبشیها تا قرن بیستم بدون وقفه بر این قلمرو حکومت میکردند. هایله سلاسی از سال ۱۹۳۰ به عنوان آخرین شاه حبشه قدرت را به دست گرفت و بیش از شش دهه بر این کشور سلطنت کرد. او طی جنگ جهانی دوم، نام این کشور را رسما از حبشه به اتیوپی تغییر داد و امروز هم با همین نام شناخته میشود. خانه پدری مردم شریف ولتا | «ولتای علیا» به «بورکینافاسو» ولتای علیا تا قبل از ۱۹۸۴ سرزمینی در غرب آفریقا بود که نامش را از نام رود ولتا که در این کشور جریان دارد، گرفته بود. استمعارگران فرانسوی این نام را برایش انتخاب کرده بودند. ولتای سفید، ولتای سرخ و ولتای سیاه سه رود مهم این کشور هستند. سال ۱۹۸۳ توماس سانکارا با وقوع یک کودتا به عنوان رهبر انقلابی به ریاستجمهوری رسید. او یک سال بعد همراه با تحولات دیگری نام کشور را از ولتای علیا به بورکینافاسو تغییر داد؛ نامی که یک عبارت ترکیبی و برگرفته از دو زبان رایج در این کشور است. کلمه «بورکینا» در زبان موری به معنای «مردم شریف» است؛ در حالی که «فاسو» در زبان قوم مسلمان دیولا به معنی «خانه پدری» است. ترکیب این دو معنای «خانه پدری مردم شریف» را میدهد که بیش از سه دهه است به عنوان نام رسمی این کشور ۲۰ میلیون نفری شناخته میشود. بنین شدن برای صلح بیشتر | «داهومی» به «بنین» جمهوری بنین امروز کشوری در غرب آفریقا با زبان رسمی فرانسه و ۱۲ میلیون نفر جمعیت است. نام قدیمی این کشور تا سال ۱۹۷۵ داهومی بوده که از امپراتوری داهومی گرفته شده است. داهومی تا پیش از استعمار، پادشاهی قدرتمندی بود که در غرب آفریقا در جمهوری بنین کنونی تاسیس شد. این پادشاهی همچنین شامل منطقه توگو امروزی و برخی از مناطق جنوب غربی نیجریه بود. پس از به قدرت رسیدن ماتیو کرکو از طریق یک کودتای نظامی، او در سیام نوامبر ۱۹۷۵ با هدف بیطرفی و برقراری صلح بیشتر نام این کشور را به «بنین» تغییر داد که از نام خلیج بنین گرفته شده است. البته پیش از این، امپراتوری به نام بنین هم در این کشور در مسند قدرت بوده است. سرزمین مردمان آزاد و دور از استعمار | «سیام» به »تایلند» نام تایلند در زبان مردم محلی برگرفته از دو لغت Thi و Land و به معنای «سرزمین مردمان آزاد» یا همان «قوم تایی» است. علت این نامگذاری به قرنها پیش برمیگردد که مردمی از جنوب چین به تدریج به سوخوتای (تایلند کنونی) مهاجرت کردند و به تدریج در مناطق حاصلخیز کناره رودی در جنوب چین ساکن شدند. شاید علت دیگر چنین نامگذاری این باشد که تایلند تنها کشوری در جنوب شرق آسیاست که هرگز تحت استعمار کشوری قرار نگرفته است. آیوتایا، خوتای و تونبوری از نامهای قدیمی این کشور تا پیش از سال ۱۸۰۰ میلادی بودهاند اما این کشور بودایی که شاهراه مذهب، فرهنگ و مهاجرت آسیای جنوب شرقی بوده، صدها سال با نام سیام شناخته میشده است. سیام در زبان این کشور به معنای قهوهای یا تاریک است. تغییر نام سیام (Siam) به تایلند (Thailand) بهتازگی انجام نشده است. این اقدام در سال ۱۹۳۹ به دست پادشاه آن زمان این کشور صورت گرفت. هزینههایی که تغییر نام کشورها دارد تغییر نام کشورها به همین سادگی که روی کاغذ به نظر میرسد نیست و این کار هزینهها و مشکلات خاص خودش را دارد. همه این کشورها میلیونها دلار یا معادل آن در واحد پول رسمیشان، برای تغییر نام خود هزینه کردهاند. آن طور که ساده به نظر میرسد، این فقط یک شروع دوباره نیست. بسیاری از امور مانند قانون اساسی، متون رسمی و حتی پول یک کشور هم باید تغییر کند. به طور کلی هر چیزی که نام قدیمی را بر خود دارد مثل نقشهها، پرچمها و سرودها، باید از آن پاک و نام جدید در آنها جایگزین شود. طبیعی است این کار زمان میبرد و انرژی و هزینه خودش را دارد. همچنین در طرف دیگر ماجرا شهروندان و دیگر کشورها هستند که به خطابکردن آن کشور به نام قدیمیاش عادت کردهاند و حالا باید به گفتن و نوشتن آن عادت کنند. بسیاری از کشورها از جمله هلند هنوز مثلا برای ما با همان نام شناخته میشوند. این تغییرات یکشبه رخ نمیدهد و اگرچه بسیاری همچنان مطمئن نیستند که آیا اصلاً این تغییر ضروری بوده یا نه، اما معمولاً در نهایت با آن کنار میآیند. منبع : روزنامه خراسان
ایجاد شده: 2/مرداد/1400 آخرین ویرایش: 2/مرداد/1400 اخبار خارجی🔷 آخرین ضربه را محکم تر بزن ... ✍🏻" امیر کلالی" کارشناس و فعال گردشگری ◽️ ظرفیت های بالقوه گردشگری ایران هیچگاه در قامت واقعی خود ظهور و بروز نکرده است. ◽️ گردشگری می توانست موتور محرک صنایع دیگر در توسعه اقتصادی و افزایش درآمد و اشتغال کشور باشد ◽️ صنعت گردشگری در ایران با بروز اتفاقات متعدد سیاسی، طبیعی و اقتصادی به پیکر نیمه جانی می ماند که برای تحمل نکردن درد بیشتر و مردن و راحت شدن، منتظر ضربه ای محکمتر است. ◽️ بروز و ظهور پاندمی کرونا ،مختصر درآمد و اشتغال از این صنعت را در ایران به ورطه نابودی کشانده و نبود برنامه ای مشخص از سوی مراکز تصمیم گیری آینده گردشگری در ایران را غیر قابل توجیه و مبهم ساخته است. ◽️ رها شدگی شاغلین با تجربه و آموزش دیده و هجوم آنها در این بیکاری عظیم به صنایع دیگر، آینده ارائه کیفیت مطلوب خدمات را به معضلی جدی بدل ساخته است. ◽️ معضلات مکانیزم نحوه محاسبات مالیاتی و بیمه تامین اجتماعی، قطعی گسترده برق و آب تاسیسات گردشگری ، استمهال وام های پرداخت شده ، عدم پوشش اجتماعی مناسب برای شاغلین بیکار شده و کمبود حمایت های دولتی دغدغه های جدی و اساسی سرمایه گذاران بخش خصوصی از گذشته تا حال بوده است که توجه ویژه قانون گذاران و مدیران اجرایی در دولت آینده را مطالبه می نماید. ◽️ دولت جدید در آغاز فعالیت خود با این دستاورد کرونایی ، کاری بسیار سخت و پیچیده در احیاء صنعت گردشگری در پیش روی خود خواهد داشت که این مهم با استفاده از ظرفیت های فنی و مشاوره ای جوامع و تشکل های حرفه ای قابل برنامه ریزی و اجرا خواهد بود.
ایجاد شده: 11/تیر/1400 آخرین ویرایش: 11/تیر/1400 مقالات و یادداشت هابه گزارش سرویس خارجی هتل نیوز و به نقل از خبرگزاری آناتولی، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، روز شنبه ۵تیر، کلنگ آغاز پروژه بزرگ کانال استانبول را بر زمین زد. این پروژه که بهموازات تنگه بسفر، دریای مرمره را به دریای سیاه متصل میکند، با مخالفت بسیاری، از جمله شهردار استانبول روبهرو شده است. مرحله نخست این پروژه عظیم، با احداث پل «سازلیدِرِه» آغاز میشود. اردوغان درباره اهداف و ضرورت پروژه کانال استانبول گفت: «در دهه۱۹۳۰، سالانه بهطور متوسط ۳هزار کشتی از تنگه بسفر عبور میکرد که این رقم امروز به ۴۵هزار فروند رسیده است. عبور هر ابرکشتی از تنگه بسفر خطر جدیدی برای شهر به شمار میرود. در هر دو مسیر شمال-جنوب و شرق-غرب تنگه بسفر، تردد کشتیها از هر کلاس و ظرفیتی ترافیک سنگینی دارند و در صورت تصادف این کشتیها –کشتیهایی که از محصولات ارگانیک گرفته تا مواد نفتی را حمل میکنند- حیات طبیعی دریاها در معرض خطر قرار میگیرند.» هدف از اجرای این پروژه عظیم که اردوغان آن را «دیوانهوار» توصیف میکند، کاهش حجم تردد در تنگه بسفر و سرریز ترافیک دریایی این آبراهه طبیعی به کانال جدید و جلوگیری از بروز خسارات زیستمحیطی عنوان شده است. کانال استانبول قرار است به طول ۴۵کیلومتر، عرض ۲۷۳متر و عمق ۲۱متر با بودجه حداقل ۱۵میلیارد دلار ساخته شود. با این حال این پروژه مخالفان جدی دارد. «اکرم اماماغلو»، شهردار استانبول و اعضای حزب جمهوریخواه خلق معتقدند این پروژه اکوسیستم دریایی فعلی را به خطر میاندازد و کلانشهر را از منابع آب تازه محروم میکند. «تایفون کهرمان» (قهرمان) از اعضای شورای شهر استانبول هم میگوید: «هدف واقعی کانال استانبول خلق سود نجومی برای بازیگران بخش خصوصی فعال در ساخت و راهاندازی این آبراه است؛ بزرگترین خیانتی که میشود در حق استانبول کرد.» با این حال اردوغان در پاسخی تلویحی به منتقدان گفت: «کانال استانبول نهتنها در ترکیه، بلکه در جهان عنوان برترین پروژه دوستدار محیطزیست را از آن خود خواهد کرد.» رئیسجمهور ترکیه با انتشار پیامی در حساب توئیتر خود تاکید کرد: «امروز صفحه جدیدی در تاریخ توسعه و پیشرفت ترکیه گشودیم و مراسم کلنگزنی پل «سازلیدره» کانال استانبول را برگزار کردیم.» وی با بیان اینکه پروژه کانال استانبول ۲۷ آوریل سال۲۰۱۱ اعلام عمومی شده است، گفت: «برای تهیه این پروژه در مجموع ۲۰۴کارشناس از جمله ۵۱دانشمند از ۱۱دانشگاه مختلف تحقیق انجام دادند. همچنین در روند مدلسازی آن ۳۵۰۰نفر از ۳۵کشور مختلف حضور یافتند.» اردوغان همچنین افزود: «در ۳۰۴نقطه متفاوت این پروژه بیش از ۱۷هزار متر حفاری و ۲۴۸مطالعه ژئوفیزیک صورت گرفت. با توجه به مطالعات علمی، مسیر کنونی بهعنوان منطقیترین و کارآمدترین خط از بین پنج گزینه مختلف انتخاب شده است.» وی تصریح کرد: «طول کانال ۴۵کیلومتر و سطح مقطع آن ۲۷۵متر است. عمق آن هم بدون احتساب کسورات ۲۱متر تعیین شده است. کانال استانبول در بخش اروپایی و میان دریای سیاه و دریای مرمره احداث خواهد شد. طول این پروژه حدود ۴۵کیلومتر، عرض پایه آن حداقل ۲۷۵متر و عمق آن ۷۵/ ۲۰ متر خواهد بود. روی کانال استانبول همچنین ۶پل ساخته خواهد شد.» رئیسجمهور ترکیه همچنین گفت: «با اتمام بخش منطقه باشاکشهیر- باغچهشهیر- حادیمکوی این پروژه، انتشار کربن ۳۲هزار و ۱۲۶تن کاهش خواهد یافت و سالانه از نظر زمان و سوخت در مجموع ۲/ ۷۱۷میلیون لیر صرفهجویی خواهد شد.» الجزیره نوشت: «این کانال ضامن ایمنی در زندگی و رفاه شهروندان ساکن اطراف بسفر و حوالی آن است.» اردوغان معتقد است که این کانال «یکی از کانالهای استثنایی در جهان» خواهد بود. مصطفا ایلچالی، استاد حملونقل و عضو سابق پارلمان، به الجزیره میگوید که ترافیک دریایی از سال۲۰۰۵ در بسفر ۷۲درصد افزایش پیدا کرده است. او میافزاید: «تانکرها خطر تصادف را در این تنگه باریک بهدنبال دارند. شناورهای متحرک دریا را آلوده میکنند و موجب انتشار آلودگی میشوند.»
ایجاد شده: 7/تیر/1400 آخرین ویرایش: 8/تیر/1400 اخبار خارجیبه گزارش هتل نیوز، گردشگری شهری یکی از پرجاذبهترین انواع گردشگری است که به درآمدزایی شهر کمک زیادی میکند؛ گردش شهروندان و گردشگران در فضاهای شهری و استفاده از جاذبههای طبیعی و تاریخی شهر، امروزه در میان مدیران و برنامه ریزان شهری امری جا افتاده است و برنامهها و طرحهای زیادی برای رونق و توسعه آن در نظر گرفته میشود. با این حال گردشگری در هنگام شب چندان در فرهنگ ما پذیرفته شده نیست همین امر موجب شده تا برنامهریزی دقیقی برای آن نشود و تنها نیاز و خواست شهروندان به واسطه شرایط حاکم، موجب رونق این نوع از گردشگری شده است. حضور شهروندان در فضاهای شهری به واسطه پیشرفت فناوری و گسترش ارتباطات تسهیل شده و با وجود این که برنامه و طرح مدونی برای آن وجود ندارد، استقبال مردم از این نوع گردشگری به خصوص در فصول گرم سال در حال گسترش است. البته نبود هماهنگی میان خواست و نیاز شهروندان با قوانین و اقدامات مدیریت شهری، مشکلاتی را ایجاد کرده است. در این زمینه با" فرزاد مؤمنی، کارشناس شهرسازی" گفتوگویی انجام دادهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید: علت ایجاد و گسترش گردشگری شبانه چیست؟ گردشگری شبانه نشأت گرفته از بلوک غرب است. در برخی از شهرهای توسعه یافته مثل نیویورک عنوانی با نام شبهای زنده وجود دارد. در واقع کارهای پر مشغله روزانهای که افراد دارند موجب شده تا نزدیک شب درگیر باشند به همین دلیل نیاز دارند تا شبها استراحت و تفریح کنند؛ در این راستا لازم است فضاهای جذاب داخل شهری پاسخگوی این نیاز باشد. شهروندان در شهرهای توسعه یافته مشغله کاری زیادی دارند و وجود چنین فضاهایی در شهر به منظور تفریح و استراحت در هنگام شب نیاز است البته شهروندان در شهرهای جنوبی کشور ما نیز به دلیل شرایط آب و هوایی در طول روز به خصوص در فصول گرم تابستان نمیتوانند در فضاهای شهری حضور پیدا کنند و مردم این شهرها شب هنگام در فضاهای شهری و مراکز خرید و مراکز تفریحی حضور پیدا میکنند. جایگاه گردشگری شبانه در شهرهای ما کجاست؟ رونق و وجود گردشگری شبانه به فرهنگ جوامع نیز مربوط میشود به طور مثال در فرهنگ شهرهای کویری مثل اصفهان و یزد چیزی به عنوان گردشگری شبانه تعریف نشده است، اما در شهرهای جنوبی کشور، گردشگری شبانه جزئی از سبک زندگیشان است. جامعه ما یک جامعه سنتی است که به سمت مدرن شدن پیش میرود در حالی که گردشگری شبانه در بسیاری از شهرهای توسعه یافته امری عادی و جا افتاده است. مشغله کاری در این کشورها اجازه تفریح و گذران اوقات فراغت در طول روز را نمیدهد. در کشور ما نیز بعضاً شهروندان به دلیل فشار زندگی و مشکلات اقتصادی به صورت دو شیفت کار میکنند و زمانی را برای تفریح خودش و خانوادهاش نیاز دارد، در حالی که سبک زندگی شهری به خصوص در شهرهای بزرگ در دست تغییر است، اما هنوز قوانین و طرز تفکرها با سبک زندگی هماهنگ نشده است. توسعه گردشگری شبانه نیازمند چه ملزوماتی است؟ گردشگری به منزله ایجاد فضاهای با نشاط برای شهروندان و افرادی است که نیاز دارند اوقات فراغت خود را در این ساعات بیرون از خانه باشند. گردشگری البته دسته بندیهای متفاوتی دارد، اما فرض بر این است که گردشگری شبانه ما از نوع گردشگری مراکز خرید و مراکز تفریحی در شهرها است. به منظور رونق گردشگری شبانه باید قوانین اجتماعی و قوانین تجاری به عنوان سیاستهای بالادستی مورد بازبینی و اصلاح قرار بگیرد به عنوان مثال قانون تعزیرات عملاً اجازه نمیدهد که یک مغازه دار از ساعت ۱۲:۳۰ شب به بعد فعالیت داشته باشد و چنانچه بخواهیم گردشگری شبانه را داشته باشیم این قانون عملاً باید اصلاح شود، همچنین نیاز است نحوه سفرهای درون شهری بازبینی شود. تأمین امنیت برای استفاده کنندگان از فضاهای شهری در شب هنگام اهمیت زیادی دارد و در این راستا نیاز است فضاهای شهری، فضاهایی زنده و پویا باشد تا شهروندان از حضور در چنین فضاهایی احساس امنیت کنند. در این راستا اصلاح سیستم روشنایی شهر و حفظ روشنایی فضاهای شهری در طول شب اهمیت زیادی دارد. به منظور تأمین امنیت شهروندان همچنین همکاری سایر سازمانهای اجتماعی مثل نیروی انتظامی نیاز است، به دلیل شیوع کرونا قانون منع تردد از ساعت ۱۰ شب تا ۳ صبح اجرا شده است در حالی که حتی ساعت ۱۲ شب ترافیک سنگینی در مراکز و فضاهای تفریحی وجود دارد و تعدادی از شهروندان تا پاسی از شب بیرون از منزل هستند. این نشان از آن دارد که مردم خواهان آن هستند شب هنگام به خصوص در فصلهای گرمتر مثل فصل تابستان بیرون از منزل باشند. نبود هماهنگی میان قوانین و خواست و نیاز شهروندان چه تبعاتی برای شهر دارد؟ با توجه به این که این قانون سنخیتی با تفکرات و نیازهای شهروندان ندارد، عملاً نافرمانی مدنی شکل میگیرد. اعمال چنین قوانینی بدون در نظر داشتن خواست و نیاز افراد آن جامعه، موجب ایجاد ناهنجاری و شکاف میان مردم و مدیریت شهری میشود و مشارکت معنا و مفهوم پیدا نمیکند. به عبارت بهتر مردم این قانون را که تأثیری در زندگیشان ندارد، نادیده گرفته و نافرمانی میکنند و عملاً نافرمانی را یاد میگیرند. تأثیر گذاری سیاست بالادستی بر شهرهای ما در بحث گردشگری و حیات شبانه مشهود است و یکی از مشکلات مدیریتی کشور محسوب میشود در حالی که اگر قوانین از سطح خرد یعنی از سمت پایین به بالا بوده و قانون مطلقه نباشد، نظرات شهروندان در پایین دست و مقیاسهای شهری نیز شنیده شود، فرایندی ایجاد میشود و این فرآیند به یک نقطه بهینه میرسد. به نظر من در نظر داشتن یک قانون مطلق موجب بروز نافرمانی و ایجاد شکاف میشود. زمانی که قانون منع تردد شبانه از ساعت ۱۰ شب تا ۳ صبح وجود دارد این سوال برای شهروندان مطرح میشود که کرونا تنها در این ساعات ایجاد خطر میکند؟! زمانی که اعمال چنین قانونهایی منطبق با واقعیتها و خواست شهروندان نیست، ممکن است برخی از شهروندان نافرمانی کنند. از این قوانین با عنوان قوانین سوپاپی یاد میشود و سعی میشود با استفاده از این قوانین سایر عوامل دیگر مدیریت شود در حالی که این روزها شهروندان نیاز به حضور در فضاهای شهری و گردشگری شبانه دارند. اعمال این دست قوانین در کشور ما موجب ایجاد شکاف میان مردم و مدیریت شهری و در نهایت اعتماد نداشتن و مشارکت نکردن شهروندان میشود. منبع : ایمنا
ایجاد شده: 6/تیر/1400 آخرین ویرایش: 6/تیر/1400 اخبار داخلیبه گزارش هتل نیوز و به نقل از دنیای اقتصاد، نزدیک به یکسال و نیم پس از شیوع ویروس کرونا و تبعات آن بر صنعت گردشگری، ولی تیموری معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» برای اولینبار از میزان خسارتهای واردشده بر این صنعت سخن گفت و آن را تا پایان سال ۱۳۹۹ بالغ بر ۳۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرد. او همچنین در این گفتوگو از چهار گام دولت در یکسال و نیم گذشته برای احیای نبض سفر خبر داد و آنها را صدور مجوزهای سفرهای اضطراری مانند تجارت، زندگی و باز شدن مرزها برای گردشگران سلامت، چانهزنی برای ورود گردشگران خارجی با تست منفی(که البته محقق نشد) و در نهایت موفقیت در اقناع کمیته امنیتی انتظامیاجتماعی ستاد ملی کرونا برای ورود گردشگران واکسینه شده یا دارای تست منفی دانست. تیموری همچنین درخصوص چرایی ممنوعیتهای سفرهای داخلی با وسیله نقلیه شخصی و در مقابل آن عدمایجاد محدودیت برای وسایل حملونقل عمومی استدلالهایی را مطرح کرد و درباره فعالیتهای انجام شده در مجموعه تحت مدیریتش برای دوره پساکرونا توضیحاتی داد. از دغدغههای فعالان حوزه گردشگری این روزها تصاحب بازار گردشگری ورودی ایران توسط کشورهای همسایه با ممنوعیت سفر توریستهای خارجی به کشور است. آنها میگویند با توجه به اینکه این گردشگران واکسن دریافت کرده و تست منفی هم دارند، چرا نمیتوانند به ایران سفر کنند؟ باید ابتدا به این نکته اشاره کرد که نهتنها ایران بلکه تمام کشورهای دنیا با بروز پاندمی و شیوع ویروس کرونا در یک شرایط فوقالعاده قرار گرفتهاند که کسبوکارها هم از آن متاثر شده است، از اینرو ما طبیعتا نمیتوانیم همان رفتاری را که پیش از کرونا داشتیم ادامه دهیم. ویروس کرونا باعث شد برای اولینبار در صنعت گردشگری تمام ایرلاینها در جهان زمینگیر و متحمل خسارتهای سنگین شوند. اگر تا پیش از شیوع این ویروس در دنیا مباحثی مانند جهانی شدن و برداشته شدن مرزها مطرح میشد با پاندمی کشورها در سطح گستردهای موانعی را برای ورود و خروج اتباع خود گذاشته و بهشدت از مرزهای خود مراقبت میکردند و همین امر رفتوآمدها را با اختلال مواجه کرد. گردشگری صنعتی است که بیش از سایر کسبوکارها از شیوع این ویروس آسیب دید، اگر در برخی مشاغل نیاز به جابهجایی نبود و میشد با فناوری آنها را انجام داد، توریسم به عنوان صنعتی انسانمحور که مبتنی بر تعاملات انسانی و جابهجایی است، نمیتوانست به روال سابق خود باقی بماند، زیرا هرگونه جابهجایی به امری خطرآور بدل شد که متخصصان تاکید داشتند باید آن را محدود و بهشدت کنترل کرد. همین موضوع در یکسال و نیم گذشته سبب بسته یا محدود شدن ۸۵ درصد مقاصد گردشگری شد و معدود مناطقی هم با مجموعهای از پروتکلها با حساسیتهای فراوان گردشگر داشتند. بنابراین زمانی که درباره ایران و چالشهای پیش روی آن صحبت میکنیم آن را باید در مجموعه مشکلات پیش روی این صنعت در عرصه جهانی در نظر بگیریم. با اعلام شیوع کرونا در ایران در اسفند سال ۱۳۹۸ براساس مصوبه ستاد ملی کرونا بلافاصله مرزها بسته و رفتوآمد اتباع خارجی هم ممنوع شد. البته بعد از مدتی برای موارد اضطراری مجوزهایی صادر شد تا کسانی که برای تجارت، زندگی یا برنامههایی که با تایید و تصویب ستاد ملی کرونا همراه بود بتوانند سفر کنند که آنها نیز اقسامی ازگردشگری است. ما در دوره شیوع کرونا بهدنبال پیگیری این موضوع هستیم تا بتوانیم محدودیتها را در این حوزه کاهش دهیم و با ملاحظه تجربههای جهانی بهویژه کشورهای اطراف دفاعیههای خود را به ستاد ملی کرونا ارائه دادهایم. (در این مدت شاهد بروز و جهشهای متوالی ویروس کرونا با منشأ کشورهایی مانند چین، انگلیس، هند و... بودهایم و همین موضوع باعث سختگیری در ترددهای بینمرزی شد). در رایزنیهایی که با وزارت امورخارجه، وزارت بهداشت، وزارت راهوشهرسازی و دستگاههایی که در موضوع ورود گردشگران مسوولیت داشتند، انجام دادیم این ممنوعیت مطلق تعدیل شد و موفق شدیم در گام اول برای کسانی که به شکل انفرادی برای تجارت و سایر مشاغل وارد کشور میشدند مجوزهای لازم را بگیریم. به این ترتیب برای چنین افرادی همکاران ما میتوانستند بلیت تهیه کرده و هتل رزرو کنند. در گام بعدی ما برای حوزه گردشگری سلامت وارد رایزنی شدیم و نظر موافق ستاد را کسب کردیم. ایران یک مقصد جذاب برای توریستهای سلامت است. پیش از کرونا برخی گردشگران این حوزه با پزشکان ایرانی وارد فرآیند درمان شده بودند و نمیتوانستند آن را یکباره متوقف کنند، نمونه آن یک بیمار مبتلا به سرطان که باید دو هفته یکبار شیمی درمانی شده یا معالجات خود را پیگیری کند. صدور مجوز برای ادامه کار گردشگری سلامت باعث شد ۲۷۰ آژانس ما در این حوزه مشغول بهکار بمانند و هر آژانس هم میتوانست ۶۰ گردشگر وارد ایران کند. البته بخشی از گردشگران سلامت بیماران هستند و بخش دیگر آن همراهانشان. بنابراین همانطور که ملاحظه میکنید در همین دوره پاندمی و کرونا که صدور ویزای توریستی ممنوع بود در دو قالب گردشگران تجاری و سلامت ما شاهد ورود توریستها به ایران بودیم که خدمات مناسبی هم به آنها داده شد. از سوی دیگر ما با این هدف که چراغ بنگاههای ما خاموش نشود دو بار در کمیتههای تخصصی درخواست کردیم که سفرهای ورودی به ایران با رعایت پروتکلها و تحت نظارت آژانسها دوباره برقرار شود که متاسفانه تایید نشد. چرا زمانی که گردشگرانی واکسن دریافت کرده و تست منفی هم دارند نمیتوانند به ایران سفر کنند؟ واکسن کرونا یک مساله جدید است که به یکی، دو ماه اخیر بازمیگردد. تا پیش از این فقدان واکسن باعث ترس و هراس از ورود گردشگرانی میشد که میتوانستند انواع جدید ویروس را به کشور وارد کنند. در همین راستا بود که ما هم تمرکزمان را روی سفرهای داخلی گذاشتیم تا بتوانیم مجوزهای لازم را برای آنها دریافت کنیم و نمونهاش تعطیلات نوروز ۱۴۰۰ بود که دیدید چقدر ما را به حاشیه بردند. بعد از تعطیلات ما روی فاز بعدی متمرکز شدیم تا از ستاد ملی کرونا مجوزهای لازم را برای ورود توریستهای خارجی بگیریم، با واکسینه شدن شهروندان در برخی کشورها، استدلال ما هم در ستاد این بود که بخشی از شهروندان کشورهای مختلف واکسینه شده و میتوانند سفر کنند. البته فراموش نکنید مساله پاسپورت واکسن همچنان یک بحث جدید است و در اتحادیه اروپا هم این شیوه از گردشگری از ابتدای تابستان آن هم برای کشورهای عضو منطقه شینگن اجرا میشود. بنابراین ما همزمان با باز شدن مرزهای کشورها برای شهروندانی که واکسن دریافت کرده یا تست منفی دارند مذاکراتی را با وزارتخارجه، ستاد ملی کرونا و... داشتیم که در نهایت آنها مجاب شدند آرام آرام و با رعایت پروتکلها فضا برای ورود این گردشگران باز شود. همین هفته گذشته هم در کمیته امنیتی انتظامیاجتماعی ستاد ملی کرونا دستورالعمل مربوط به ورود و خروج گردشگران خارجی به تصویب رسید که به ستاد ملی کرونا میرود و بعید است مشکلی داشته باشد. در این صورت با رعایت پروتکلهای خاص و یکسری شرایط نظیر تست کرونا و واکسن ورود این گردشگران آزاد میشود. البته مبنای اصلی درباره سفر به ایران تست منفی کرونا است و بهنظر میرسد ما همزمان با اولین مقاصد دنیا بازگشایی مرزها را خواهیم داشت. یکی از انتقادهایی که به وزارت متبوع شما وارد میشود این است که در سایر کشورها در دوره پاندمی تاکید روی گردشگری داخلی قرار گرفت، درحالیکه در ایران برنامه روشنی برای این حوزه وجود نداشت و گردشگری داخلی هم به محاق رفت و دستاندرکاران این حوزه دچار خسارت شدند. آیا این نقد را به مجموعه تحت مدیریتتان وارد میدانید؟ من مخالف این نقد هستم و با دلیل و سند میگویم اینطور نیست. ما از ابتدای اردیبهشت ۱۳۹۹ سفرهایمان را شروع کردیم و تنها در دو ماه اول یعنی در اسفند ۱۳۹۸ و فروردین ۱۳۹۹ که ابتدای ورود کرونا به ایران بود شاهد رکود بیشتر در این حوزه بودیم. در شهریور ۱۳۹۹ حتی ما با پیک گردشگری مواجه بودیم، بنابراین مشابه سایر کشورها، گردشگری داخلی در ایران هم رونق داشت. ممکن است بهواسطه حساسیتهای بیشتر مردم تعداد سفرها کاهش پیدا کرده باشد و مسوولان وزارت بهداشت در برهههایی با ظهور موجهای کرونا موانعی را برای سفرهای انبوه در نظر بگیرند اما این به معنای ممنوعیت کامل سفر نبوده است. در هیچ کشوری هم صنعت توریسم رونق پیش از کرونا را ندارد و میتوانم بگویم اتفاقا ما خیلی زود جریان سفر داخلی را شروع کردیم و عدهای هم بابت این موضوع از ما انتقاد میکنند. ما در فروردین ۱۳۹۹ پروتکلها و دستورالعملهای مرتبط با تاسیسات گردشگری، تورها و راهنمایان را تهیه کرده و در ستاد ملی کرونا به تصویب رساندیم. پس از تصویب و ابلاغ، دورههای آموزشی برای فعالان گردشگری اجرا شد زیرا نهتنها راهنمایان و سایر دستاندرکاران در معرض این ویروس هستند بلکه آنها میتوانند مشتریان خود را هم مبتلا کنند، در این راستا ما به آنها آموزش دادیم که چطور هم از خودشان و هم از دیگران در برابر این ویروس حفاظت کنند. علاوه بر اینها ما توانستیم با استدلالهایی که داشتیم گردشگری را از گروه سوم مشاغل که حتی با زرد شدن یک مقصد، کسبوکارهای گردشگری در آن تعطیل میشد، به گروه اول بیاوریم. یعنی همانطور که داروخانه و سوپرمارکت و نانوایی باز است، هتلها، اقامتگاهها و سایر مراکز گردشگری هم باز بودند. شما از باز بودن هتلها و اقامتگاهها صحبت میکنید اما زمانی که با منع تردد مواجه میشویم عملا کسی نیست که بخواهد از خدمات هتل یا اقامتگاه استفاده کند. در زمان اعمال محدودیتها، حملونقلهای عمومی انجام میشود و گردشگرانی که با تور یا وسایل حملونقل عمومی سفر میکنند میتوانند از این مراکز استفاده کنند. اتفاقا اصل مشتریهای ما از این طریق هستند. زیرا اغلب کسانی که به شکل انفرادی سفر میکنند محل اقامتشان یا چادر است، یا منزل اقوام یا پارک و مدرسه. اما زمانی که گردشگر از طریق تور و دفاتر خدمات مسافرتی اقدام میکند محل اقامتش هم یک مکان رسمی است. پیش از کرونا هم که بخش اعظم مردم در تعطیلات سفر میکردند ضریب اشغال هتلهای ما به ۵۰ درصد میرسید بهواسطه اینکه مردم اماکنی مانند پارک و مدرسه و منزل اقوام را ترجیح میدادند، بنابراین با محدودیت سفرهای انفرادی، تورهای گردشگری مورد اقبال بیشتری قرار میگیرند. آیا در واقعیت هم در زمان اعمال محدودیتهای سفر تورها با استقبال بیشتری مواجه شدند؟ آیا در عمل شاهد نبودیم که وسایل حملونقل عمومی پروتکلها را رعایت نکرده و رزروهای انجام شده اقامتگاهها و هتلها هم با بسته شدن جادهها به روی سفرهای انفرادی کنسل شدند؟ من بهعنوان متولی گردشگری باید به فکر همکارانم باشم. از نظر من سفری قابل نظارت است که در زنجیره تامین خدمات رسمی ما جریان داشته باشد. در این زنجیره آژانس مکلف است برای هر تور یک راهنما داشته و برای اقامت یک محل رسمی در نظر بگیرد. ما در معاونت گردشگری بهدنبال توسعه چنین سفرهایی بودیم و برای آنها هم مجوزهای لازم را گرفتیم. در نظر داشته باشید در این شرایط شما اگر سفر را آزاد هم بگذارید بسیاری ترجیح میدهند مسافرت نکنند چون از ابتلا به کرونا میترسند و نمیخواهند بیمار شوند. از همین روست که ما دنبال سفر برنامهریزیشده هستیم و سفرهای انبوه در داخل زنجیره تامین خدمات اصلی ما نمیگنجند. این سفرها تنها باعث مشکلاتی پیشروی این صنعت میشوند، در مقابل ما باید از سرمایهگذاریهای رسمی حمایت کنیم. درحالحاضر همچنان درحال متقاعدسازی مسافران هستیم که آنها به این زنجیره خدمات ایمن که در آنها پروتکلها رعایت میشود تمایل نشان دهند. درباره عدم رعایت پروتکل در وسایل حملونقل عمومی که گفتید ما هم آن را قبول داریم اما در ستاد ملی کرونا حجم سفرها را در نظر میگیرند. اینکه تعداد کسانی که با وسیله شخصی سفر میکنند چند نفر هستند و کسانی که از این وسایل استفاده میکنند چند نفر! از نظر آنها زمانی که محدودیتهای سفر ایجاد میشود تعداد کمتری مسافرت میکنند. ما در این راستا دنبال این بودیم که منافع بخش گردشگری لحاظ شود و از این رو توانستیم آنها را متقاعد کنیم تا در این ایام مراکز گردشگری باز بمانند. اینکه در این دوره کمتر تاسیسات گردشگری منفعت بردند طبیعی است زیرا بالاخره مردم بهواسطه شیوع این ویروس نگرانیهای جدی دارند و از طرف دیگر هم مسوولان مدام تاکید دارند که مردم سفر نروند. علاوه بر آن تا پیش از شیوع کرونا فرهنگ سفر گروهی ما عموما مرتبط با سفرهای خارج از کشور بود و سفرهای داخلی معمولا از طریق انفرادی انجام میشد، کرونا باعث شد با ایجاد محدودیتها با توسعه سفرهای گروهی مواجه باشیم. از این روست که من موافق نیستم سفرهای داخلی در ایران برخلاف دنیا توسعه نداشته، میتوان اینطور گفت که ما به سمت تورهای برنامهریزیشده رفتهایم و ایجاد محدودیتها هم تنها منحصر به ایران نیست، در ترکیه کشور همسایهمان در مواردی شاهد تعطیلی تمام مراکز در ایام پیک شیوع ویروس بودیم و ما هم مشابه دیگران تلاش میکنیم این ویروس را کنترل و مدیریت کنیم. آیا برآوردی از خسارتهای وارده به صنعت گردشگری در دوران کرونا وجود دارد؟ چند اقامتگاه، آژانس و... تعطیل و چه تعداد نیروی انسانی در این حوزه تعدیل شده است؟ در آسیا و اقیانوسیه ۸۵ درصد گردشگران بینالمللی کاهش داشته است یعنی اگر پیش از شیوع کرونا ۱۰۰ نفر سفر میکردند این رقم به ۱۵ نفر رسیده است. بنابراین خسارتهای وارده به صنعت گردشگری در ابعاد جهانی است و نگاه ما به این چالش باید در سطح بینالمللی باشد. در ایران هم فعالیتهای حوزه صنعت توریسم کاهش پیدا کرده و همچنین با پروتکل و شرایط ویژهای انجام شد که رکود در کسبوکارهای مرتبط را به همراه داشت. براساس آمارها و مستنداتی که از استانهای مختلف داریم از ابتدای شیوع کرونا تا پایان سال ۱۳۹۹ به این صنعت چیزی حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان خسارت وارد شده است. این خسارتها در دو بخش دستهبندی میشوند. یک بخش از آنها به ضررهایی برمیگردد که هتلها، اقامتگاه و... بهواسطه محدودیتهای سفر متحمل شدند. این موضوع بهویژه درباره نوروز ۱۳۹۹ بیشتر بود. به این معنا که هتلدار یا صاحب اقامتگاه موادغذایی برای مسافران خود خریداری کرده بود و با کنسلی تورها و مسافران متضرر شد. علاوه بر آن زمانی که هتل باز است، باید بدون داشتن میهمان، هزینههای مرتبط با آب، برق، سرمایش، گرمایش، نیروی انسانی، فضای سبز و... را بپردازد که تمام اینها برایش ضرر است. بخش دیگر این خسارتها به عدم تحقق عملکرد برمیگردد. در این حالت با فرض داشتن گردشگر و شرایط مشابه پیش از کرونا، یک فعال حوزه کسبوکار توریسم میتوانست درآمدی داشته باشد که با محدودیت سفر و کاهش تعداد گردشگران این درآمد را از دست داده است. در کشور ما مجموع این خسارتها با پرسش از بخشخصوصی به ۳۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. اما درباره تعداد بیکاران عدد دقیق را وزارت کار در اختیار دارد. در حوزه گردشگری بهواسطه ماهیت این صنعت برآورد تعداد افرادی که کارشان را از دست دادهاند دشوار است. زیرا ما شاهد حضور شاغلان فصلی در این صنعت هستیم، به عنوان مثال یک هتل ممکن است در زمان معمول ۱۰ کارمند داشته باشد و در نوروز و پیک سفرها به یکباره این عدد به ۵۰ نفر افزایش پیدا کند یا راهنمایان گردشگری که در این دوره تعداد زیادی از آنها با چالشهای شغلی مواجه شدند. همانطور که گفتم در دنیا سفر و گردشگری ۸۵ درصد کاهش داشته و به تبع آن راهنمایان هم با رکود بیسابقهای در کارشان مواجه شدهاند بهویژه در حوزه گردشگری ورودی که بخش بزرگی از راهنمایان ما در این حوزه مشغول بهکار بودند. وزارت گردشگری در این یکسال و نیم چه ایدههایی را برای توسعه گردشگری در دوران پساکرونا پیاده کرده است؟ ما در دوره کرونا با یک وضعیت متناقض روبهرو بودیم. به این ترتیب که درحالیکه میخواستیم سفر با تور را تبلیغ کنیم براساس مصوبات ستاد کرونا نمیتوانستیم سفر را تبلیغ کنیم. در چنین وضعیتی اگر میلیاردی هم با صداوسیما قراردادی بسته میشد آنها نمیتوانستند تور یا سفر را تبلیغ کنند. در این شرایط ما بهدنبال آماده کردن بسترها رفتیم و اینکه محتواهایمان را به سمت دیجیتالی شدن ببریم و در سبک تبلیغاتمان هم بازنگری داشته باشیم. همین موضوع هم باعث شد محتواهای بازاریابی و تبلیغات ما دیجیتالمحور شود و از شبکههای اجتماعی و وبسایتها استفاده کنیم. در این یکسال و نیم دادهها و اطلاعات ما به روز شد و توانستیم کلیپهای ۳۶۰ درجه باکیفیت از ظرفیتهای گردشگریمان تهیه کنیم. همچنین از آنجا که برنامه ما روی توزیع سفر بود، به سمت تنوعبخشی محصولات حرکت کرده و درباره هر کدام از انواع گردشگری مانند گردشگری روستایی، تاریخی، فرهنگی، سلامت و... محتواهایی تهیه شد. در این دوره همچنین آرشیوهای ما به روز شده و از سنتی به دیجیتالی تبدیل شدند. علاوه بر آن تا پیش از این ما یک پرتال اطلاعرسانی گردشگری نداشتیم اما اکنون یک پرتال رسمی پنجزبانه در اختیار داریم و استانهایمان هم پرتال دوزبانه دارند. از اینرو میتوانم در جمعبندی بگویم که ما از این فرصت زمانی برای دقیق کردن اطلاعات خود، تهیه پکیجهای استاندارد برای انواع مشتری اعم از ویآیپی، متوسط و... برنامههای بازاریابی و چگونگی کمک گرفتن از بخشخصوصی استفاده کردیم.
ایجاد شده: 2/تیر/1400 آخرین ویرایش: 2/تیر/1400 اخبار داخلیبه گزارش سرویس خارجی هتل نیوز و به نقل از گاردین، بسیاری از افراد استدلال میکنند که گذرنامههای کووید ـ تأییدیههایی که نشان میدهد آیا کسی واکسن زده یا نتیجه تست کرونایش منفی بوده یا به کووید ایمنی دارد ـ راهگشا نیست. ما در آخرین گزارشی که در انجمن سلطنتی لندن منتشر کردهایم، نتیجه گرفتهایم که این گذرنامهها در بعضی موارد میتوانند راهحل معقولی باشند اما فقط اگر با معیارهای مشخصی منطبق باشند. اصل مطلب این است که این گذرنامهها چطور و کجا به کار روند. در مورد سفرهای بینالمللی، که زیرساختهای تست کووید و سیستم «کارت زرد» در حال حاضر به راه افتاده است، گذرنامه کووید اقدامی منطقی به نظر میرسد. دولت بریتانیا نیز گذرنامه کووید را دستکم برای گردهماییهای بزرگ مثل مسابقات ورزشی در دستور کار قرار داده است. اوایل ماه آوریل امسال، وقتی تیم ورزشی «تگزاس رنجرز» در استادیوم بیسبالی که تمام بلیتهایش فروخته شده بود بازی میکرد، ما نگاهی انداختیم به اینکه وقتی درهای استادیومها بدون محدودیت باز میشود چه اتفاقی میافتد: هیچ فاصلهگیری اجتماعیای انجام نشده بود و تعداد کمی از افراد ماسک زده بودند ـ همه این اتفاقات هم در زمانی رخ میداد که ابتلاها اوج گرفته بود و فقط گروه کمی از جمعیت کشور دوز دوم واکسن را دریافت کرده بودند. گذرنامه کووید وقتی میتواند در رویدادهای بزرگ به کار بیاید که در کنار سایر اقدامات همچون تهویه هوا و فاصلهگیری اجتماعی و تست ابتلا و سیستم رهگیری مبتلایان انجام شود. اما در این صورت هم باید معیارهای مشخص ایمنی و ابتلا در مورد آن لحاظ شود. برای اینکه نشان بدهیم آیا کسی به کووید مبتلاست چهار راه وجود دارد: تأییدیه واکسیناسیون یا نتیجه تست PCR، تست تشخیص سریع LFT یا تست آنتیبادی است. ما در گزارشمان نتیجه گرفتیم که فقط تأییدیه واکسیناسیون یا نتیجه تست PCR میتواند معیار مناسبی برای صدور گذرنامه کووید باشد. دلیلش این است که تستهای آنتیبادی معیار معتبری برای ابتلا نیست و تست LFT برای تشخیص ابتلا در افرادی که مبتلا هستند اما میزان کمی از ویروس در بدنشان هست مؤثر نیست. این تست دوم بهخصوص زمانی میتواند نامعتبر باشد که توسط یک متخصص گرفته نشده باشد. دولت بهدرستی خطقرمزهایی را برای خود در نظر گرفته است. تأییدیه واکسن هیچوقت برای خدمات اساسی مثل سوپرمارکتها و حملونقل لازم نیست. ولی ورود به درگاههای غیرضروری ازجمله رستورانها و کافهها جایی است که این معیار را باید در نظر گرفت. نخستوزیر بریتانیا اخیراً گفته است که دیوارهای بین مردم در کسبوکارهای برچیده خواهد شد بدون اینکه بگوید کجا گذرنامههای سلامتی لازم خواهد بود. اما صاحبان کسبوکارها ممکن است احساس کنند حکومت در عوض اینکه دیوارها را بردارد، دارد خودش را بهجای دیوارها مینشاند. هیئت وزیران ممکن است بخشی از مسئولیت اجرای گذرنامه کووید را بر عهده برخی از کسبوکارها بیندازند ولی این کار در مسایل حقوقی و اخلاقی گیر خواهد کرد. برای نمونه، کمیسیون فرصتهای برابر اشتغال در آمریکا اخیراً به کسبوکارها اطلاع داده است که اگر کارمند یا کارگری نتواند بهعلت معلولیت یا عقاید مذهبی واکسن بزند و کسبوکار قادر نباشد اقدام بیشتری برای او بکند، از نظر قانونی مجاز است که آنها را از مجموعه نیروهای کار خود کنار بگذارد. اینها فقط چند مورد از مواردی است که گذرنامههای کووید با آن روبهرو خواهند شد. ضروری است اطمینان حاصل شود از اینکه گذرنامه کووید نابرابری را ایجاد نمیکند یا آن را وخیمتر نمیسازد، بهویژه در بین کسانی که شاید برای تستدادن یا واکسیناسیون تعلل میکنند. این گذرنامهها سؤالاتی را نیز از فناوریای که به کار میبرند و ابعاد دادهای که جمع میکنند به وجود میآورند. آیا این گذرنامهها در امتداد ابزارهای مختلف و اپلیکیشن وزارت بهداشت کار میکنند؟ چطور میشود از جعل گذرنامه کووید جلوگیری کرد؟ و این گذرنامهها چطور میتوانند تضمین کنند که دادههای افراد امن میماند؟ دولت نیز باید روشن سازد که آیا مایل است این گذرنامهها طلیعه تولد نظام بهداشت دیجیتال باشد یا اینکه مثل آنچه در کشورهایی مثل دانمارک اعمال شده، تأییدیههای کووید فقط گذرنامههایی است که بهزودی اطلاعات آن پاک خواهد شد. همه اینها سؤالاتی است که بهروشنی باید به آنها پاسخ داده شود. تأییدیههای کووید میتواند به اطمینان جوامع از سلامتی مردم بیفزاید اما فقط وقتی که آنها معیارهای لازم را رعایت کرده باشند. دو نوع گذرنامه واکسیناسیون ویروس کرونا در بریتانیا اولین کمپین ایمنسازی دستهجمعی در جهان برای محافظت در برابر کووید ـ 19 با استفاده از واکسنهایی است که در پاسخ به دنیاگیری کووید-۱۹ در بریتانیا ساخته شدهاست. واکسیناسیون از ۸ دسامبر ۲۰۲۰ آغاز شد. این دو واکسن که در حال حاضر استفاده میشود با مشارکت فایزر و بیوانتک (واکسن فایزر ـ بیوانتک) و دانشگاه آکسفورد و آسترازنکا (واکسن آکسفورد ـ آسترازنکا) ساخته شده است. سومین مورد تأیید شده اما هنوز اجرایی نشده توسط مدرنا (واکسن مدرنا) ساخته شد. تا تاریخ ۷ فوریه ۲۰۲۱، پنج واکسن دیگر کووید ـ 19 بهسفارش این برنامه در مراحل مختلف توسعه وجود دارد. در این برنامه براساس سن، مرحله یک از عرضه آسیبپذیرترین افراد است. دریافت دوزهای دوم به تأخیر انداخته شد تا افراد بیشتری بتوانند اولین دوز خود را دریافت کنند. هدف برای دادن هر دوز به ۱۵ میلیون نفر در چهار گروه اولویت اول تا اواسط فوریه ۲۰۲۱ اعلام شد و در ۱۴ فوریه این امر محقق شد. تا ۱۵ آوریل به پنج گروه بعدی واکسن داده شد، به این معنی که در آن زمان ۳۲ میلیون دوز تجویز شد. محل واکسیناسیون شامل اقدامات پزشک عمومی، خانههای مراقبت و داروخانهها و همچنین بیمارستانها است. باید گفت که دولت در بحث درباره اینکه در این همهمه کووید چه چیزی خوب است یا نه، گذرنامه سلامتی یا گذرنامه واکسن را هم در مقام یک راهکار ارایه کرده و بحث درباره آن بالا گرفته است. طبیعی است که مثل هر بحث دیگری، بخشی از مردم با آن موافقاند و برخی مخالفاند. تأییدیههایی که به مردم اجازه میدهد وارد مکانهای شلوغی شوند که احتمال ابتلای آنها به کووید زیاد است، میتواند به دو صورت صادر شود: گذرنامه کووید که نشان میدهد نتیجه تست اخیر کرونای فرد چه بوده و گذرنامه واکسن که نشان میدهد فرد واکسن زده است. بیاییم روی گدرنامه واکسن متمرکز شویم. اول یک تمایز اساسی را در نظر بگیریم: یک دنیا تفاوت هست بین نیاز به واکسنی که برای فعالیتهایی که بهنظر اساسی نمیآیند زده میشود و نیاز به واکسنی که برای انجام فعالیتهای روزمره لازم و اساسی است. در مورد اول، واکسیناسیون یک امر انتخابی است اما در مورد دوم، واکسن زدن یک اقدام بهشدت واجب است. وقتی افراد میبینند که واکسن یک امر ضروری برای انجام فعالیتهیا اجتماعی روزمره است (رفتن به کافه، یا حتی رفتن به سر کار) دو پیامد برایشان پیش میآید: آنهایی که واکسن نمیزنند، عملاً از جامعه حذف میشوند. آنها این حذف اجباری از جامعه را به این چشم میبینند که دارند کنترل میشوند و مجبورشان میکنند که واکسن بزنند. واکسیناسیون میتواند کاری قلمداد شود که توسط مردم و برای مردم انجام میشود. در عوض، واکسن میتواند چیزی باشد که از یک نهاد خارجی بر مردم تحمیل میشود ـ و بنابراین مقامات سیاسی و همچنین بهداشتی با انجام آن و در چشم مردم در نقش یک «دیگری» ظاهر شوند. تمام این مسایل میتواند در مردم خشم ایجاد کند و مردم را به این نقطه برساند که با نرفتن زیر بار واکسن دوباره استقلال و خودمختاریشان را به دست آورند. این خودش به اندازه کافی بد است ولی وقتی که مثل یک شکاف بین افرادی که واکسن زدهاند و آنهایی که واکسن نزدهاند رفتار کند، سنگ مشکلات در چاهی میافتد که بیرونآوردن آن کار بسیار دشواری خواهد بود. این شکاف هم تصادفی نیست: بهروشنی نمودار شکاف اجتماعی موجود است. در بریتانیا، کسانی که رابطه بدتری با مقامات دارند، نرخ واکسیناسیون کمتری هم دارند. افزایش فقر رابطه محکمی با کاهش واکسیناسیون دارد. اقلیتهای قومی، بهخصوص سیاهپوستان، نگرانیهای بیشتری بابت واکسنهای کووید دارند. آنها تجربه تاریخی دردناکی که داشتهاند، باید متقاعد شوند که واکسن بهنفع آنها و برای رفاه و سلامتی آنها عرضه شده است، نه برای کنترل آنها. گذرنامههای سلامتی میتواند اهمیت واکسن را تحتالشعاع قرار دهد و نگرانیهایی را به وجود بیاورد که اقلیتهای قومی براساس تجربه تاریخی خود در زدن آن تأمل و تعلل کنند. آنها همچنین روایت افراد هوادار جنبشهای ضد واکسن را پیش میبرند، جنبشهایی که هوادارانشان میگویند در واکسیناسیون بیش از آنکه سلامتی مطرح باشد، بحث کنترل افراد اهمیت دارد. زدن واکسن توسط اکثریت جامعه یک امر مهم و حیاتی است و برای اینکه بیماری کنترل شود باید بخش اعظمی از مردم آن را زده باشند اما چنین روایتهایی از واکسن که تعداد چشمگیری از افراد را بدبین میکند و از سیاستهای رسمی دور میکند، باعث میشود خیلی از آنها در مقابل واکسن زدن مقاومت یا تعلل کنند و در نتیجه فوریت درمان بیماری با واکسن تحت تأثیر قرار بگیرد. بیعدالتی در واکسیناسیون بهاضافه گذرنامه واکسن به نژادپرستی واکسن تعبیر میشود. به همین علت است که ما باید فوراً کیتهای این گذرنامههای واکسن را کنار بگذاریم و در عوض، تجربیات سلامت عمومی که سالهاست به آن رسیدهایم: سلامت وابسته است به همکاری پایدار جامعه. گذرنامههای واکسن هم سلامت فیزیکی و هم سلامت جامعه ما را به خطر میاندازد.
ایجاد شده: 29/خرداد/1400 آخرین ویرایش: 29/خرداد/1400 اخبار خارجیبه گزارش هتل نیوز، پس از اینکه در پاییز سال گذشته بزرگان گردشگری بهدلیل رکود سنگین فعالیتهای خود ناشی از بحران کرونا استعفا دادند، موج دوم آن در بهار امسال نیز آغاز شده و برخی از هتلها بهمنظور فرار از رکود اقدام به حراج مراکز خود کردهاند. برنامه فروش دو مرکز گردشگری در گیلان که به شکل مزایده برگزار شده، هشداری برای متولیان گردشگری درباره سقوط کامل بازار گردشگری کشور است که در صورت عدم اقدامات مناسب و ارائه ندادن تسهیلات مالی به فعالان گردشگری صنعت گردشگری ایران متحمل شکست سنگینی خواهد شد. با وجود گذشت بیش از یکسال از همهگیری کرونا در ایران و بازگشت بسیاری از مشاغل به سمت بهبود اقتصادی، بخش گردشگری همچنان روند نزولی خود را پشتسر میگذارد. با توجه به اینکه هتلها بیشترین میزان سرمایهگذاری را در بخش گردشگری دارند و در مقایسه با دیگر بخشها هزینههای جاری بالاتری دارند، در بحران کرونا با بیشترین میزان آسیب و خسارت مواجه شدهاند. در پاییز سال گذشته بهدلیل نبود مسافر داخلی و خارجی در استانهای پرسفر، هتلها با بیشترین میزان خسارت و آسیب مواجه شدند. برخی از آنها بهدلیل بدهیها و هزینههای جاری بسیار سنگین نگهداری هتل اقدام به فروش آن کردند. انتظار میرفت پس از رکود سنگین بخش گردشگری بهویژه صنعت هتلداری و تلاش بازار گردشگری جهان در جهت بازیابی این صنعت شرایط برای فعالان گردشگری در ایران نیز بهبود یابد. نهتنها صنعت هتلداری در مسیر بهبود قرار نگرفته بلکه بسیاری از مراکز گردشگری نیز بهدلیل اعمال محدودیتهای گسترده سفر، از دست دادن مشتریان و بدهیهای گسترده به بانکها اقدام به فروش مراکز خود کردهاند. فروش دو مرکز گردشگری در گیلان، با توجه به موقعیت مکانی و ارزش واقعی ملک به نظر میرسد ارزان قیمتگذاری شده است. مرکز گردشگری با ابعاد بیش از هزار مترمربع با قیمت حدود سه میلیارد تومان به فروش گذاشته شده و یک هتل حدود ۹۰۰ مترمربع در یک منطقه بسیار گردشگرپذیر زیر یک میلیارد تومان نرخگذاری شده است. این نشاندهنده آسیب جدی و طولانیمدت بر فعالان گردشگری است که آیندهای برای ادامه فعالیتهای خود در این بخش متصور نیستند.، از اینرو اقدام به واگذاری فعالیت خود کردهاند. این درحالی است که سال گذشته هتلها تقریبا به اندازه ارزش واقعی به فروش گذاشته شده بودند. اگرچه در تعطیلات نوروز ۱۴۰۰ سفرها بار دیگر برقرار شد اما سهم هتلها و مراکز اقامتی رسمی تنها سه درصد از حجم کل مسافران بوده و بیش از ۷۰ درصد ظرفیت هتلها همچنان خالی مانده و تنها ۱۵۰ هزار خانوار از اقامتگاههای رسمی همچون هتل استفاده کردهاند. در واقع بازگشت سفرها تاثیری بر روند بهبودی این مراکز نداشته است که میتوان براساس دو عامل بررسی کرد. نخست به دلیل هزینهها و گران بودن اقامتگاهها نسبت به سطح اقتصادی و درآمدی خانوارها و دیگر اینکه افراد اقامتگاههای عمومی را از نظر پروتکلهای بهداشتی امن نمیدانند. این امر ناشی از بیاعتمادی گردشگران به استفاده از مراکز عمومی و تغییر سبک سفرها به سمت بومگردی و کمپ زدن است که با توجه به نگرانیهای ناشی از ابتلا به کرونا کاملا طبیعی است و در تمام جهان این نگرانیها و اقامت در مراکز شخصی وجود دارد. اما تفاوت عمده، در تلاش دولتها در حفاظت از مشاغل و نحوه مدیریت بحران است. بسیاری از کشورها پس از بحران کرونا، اقدامات سریع و مهم در جهت حمایت از فعالان گردشگری را ضروری و لازم دانسته و از سقوط این بازار جلوگیری کردند. بسیاری از کشورها از جمله چین، سنگاپور، ژاپن، استرالیا، نیوزیلند، پرتغال، انگلیس، کانادا، ایسلند، فرانسه و... با در پیش گرفتن سه سیاست حمایتی شامل حمایت مالی از کارگران، حمایت مالی از شرکتها و فعالان گردشگری و ایجاد نقدینگی در راستای نجات بازار گردشگری خود گام برداشتند و حداقل در بهبود بازار گردشگری داخلی خود موفق بودهاند. محدودیتهای گردشگران بینالمللی که همچنان در بسیاری از کشورهای جهان برقرار است منجر به حذف توریسم بینالمللی و درآمدهای حاصل از آن در کوتاهمدت شده است. اما بازیابی و بهبود گردشگری داخلی در حال حاضر بهترین فرصت را برای فعالان گردشگری در جهت جبران خسارتهای سنگین و بازگشت مجدد به ادامه فعالیتهای آنان بهوجود آورده است. از این رو بسیاری از کشورهای گردشگرپذیر که اقتصادشان وابسته به درآمدهای صنعت گردشگری است، با مدیریت صحیح و ارائه برنامههای راهبردی و اعطای تسهیلات لازم به فعالان توریسم علاوه بر بازیابی گردشگری داخلی، گامی مهم و جدی در جهت بهبودی آن برداشتهاند. آمارها نشان میدهد که برخی از کشورها موفقیت چشمگیری در بهبود توریسم داخلی خود داشتهاند، بهطوریکه تا سال ۲۰۲۲ به شرایط پیش از کرونا (۲۰۱۹) بازخواهند گشت. این در حالی است که در ایران علاوه بر حذف توریستهای خارجی، بهدلیل اعمال محدودیتهای سفر داخلی طی بازه زمانی طولانی، بخش گردشگری حتی بازار داخلی خود را از دست داده و روند افولی و شکست فعالیتهای این بخش همچنان ادامه دارد. بنابراین، علاوه بر هتلها دیگر مراکز گردشگری نیز در وضعیت متلاشی شدن قرار دارند که این امر میتواند آینده بازار گردشگری ایران را با بحرانی جدی مواجه کند و حتی به مرحله فروپاشی برساند، از این رو نخستین راه نجات بازار گردشگری از رکود کامل، حمایت همه جانبه دولت از این صنعت است که با الگوگیری مناسب از سایر کشورها و عمل به توصیههای سازمانهای بینالمللی مرتبط امکانپذیر خواهد شد. باتوجه به اینکه بسیاری از مشاغل از ادامه مسیر فعالیت خود بازماندند و تعدادی در معرض تعطیلی قرار دارند و همچنین بسیاری از کارکنان این بازار شغل خود را از دست دادهاند تنها با مدیریت صحیح و ارائه برنامههای راهبردی و اعطای تسهیلات لازم به فعالان توریسم میتوان از سقوط کامل بازار گردشگری ایران جلوگیری کرد. فروش مراکز گردشگری هشداری جدی به سیاستگذاران کشوری است که درصورت عدمحمایتها و اقدامات لازم بدترین سناریوهای ممکن برای بازار گردشگری اتفاق خواهد افتاد و در صورت ادامه این روند بیش از دو سوم فعالان این بخش، امکان فعالیت در این بخش را نخواهند داشت و در حال حاضر پل داخلی گردشگران خارجی در آستانه تخریب قرار گرفته و لیدرها و فعالان گردشگری بهدلیل ادامه آسیبها از فعالیت در بازار گردشگری فرار میکنند و روند به حراج گذاشتن مراکز گردشگری نه تنها متوقف نخواهد شد بلکه افزایش خواهد یافت. همچنین اشتغال بسیاری دیگر در معرض خطر قرار گرفته و اقتصاد بخش گردشگری با رکود گستردهتری همراه میشود. منبع : دنیای اقتصاد
ایجاد شده: 17/خرداد/1400 آخرین ویرایش: 17/خرداد/1400 اخبار داخلیبه گزارش سرویس خارجی هتل نیوز، قطر ایرویز از معدود شرکتهای هوایی است که به طور مداوم به هر شش قاره دنیا و در چهار کلاس فرست (First)، تجاری (Business)، اقتصادی (Economy) و مهمانان ویژه (VIP) پرواز میکند که بلیطهای بخش مهمانان ویژه به شکل عمومی به فروش نمیرسد. قطر ایرلاین (Qatar Airways) شرکت هواپیمایی ملی قطر و حامل پرچم این کشور است که از ماه اکتبر ۲۰۱۳ عضو اصلی اتحادیه بین المللی وانورلد شده است. شرکت هواپیمایی قطر ایرویز در سال ۱۹۹۳ راهاندازی شد و اولین پرواز خود را با یک فروند بوئینگ ۷۶۷، که از شرکت هواپیمایی کویت اجاره گرفته بود، انجام داد. قطر ایرویز در اصل متعلق به خاندان آل ثانی بود ولی در سال ۱۹۹۷ توسط یک تیم مدیریتی جدید، دوباره سازماندهی شد و ۵۰٪ درصد از سهام آن به سرمایهگذاران خصوصی فروخته شد. بعد از چند سال قطر ایرویز به یکی از رقابتی ترین شرکتهای هواپیمایی تبدیل شد. این ایرلاین در حال حاضر روزانه به بیش از ۱۳۳ مقصد در آفریقا، آسیای میانه، اروپا، خاور دور، آسیای جنوبی، خاورمیانه، آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی و اقیانوسیه، پروازهای مستقیم و غیر مستقیم دارد. دفتر مرکزی ایرلاین قطر در شهر دوحه قطر قرار دارد و فرودگاه بینالمللی دوحه، مرکز اصلی و آشیانه هواپیماهای این شرکت هواپیمایی است. تعداد کارکنان شرکت هواپیمایی قطر در سال ۲۰۱۳ بیش از 30 هزار نفر اعلام شد. شرکت هواپیمایی قطر در ایران، از تهران، شیراز و مشهد به مقصدهای خارجی پرواز دارد. مقاصد قطر ایرویز قطر ایرویز از معدود شرکتهای هوایی است که به طور مداوم به هر شش قاره دنیا پرواز دارد. پروازهای شرکت هواپیمایی قطر، از ایران به مقصد دوحه به صورت مستقیم و برای دیگر مقصدهای پروازیبه صورت غیرمستقیم از دوحه است. پروازهای قاره آفریقا: الجزایر، تونس، مراکش، نیجریه، سودان، اریتره، جیبوتی، اتیوپی، اوگاندا، کنیا، رواندا، تانزانیا، موزامبیک وآفریقای جنوبی پروازهای آسیا و اقیانوسیه: استرالیا، اندونزی، سنگاپور، مالزی، ویتنام، مالدیو، تایلند، میانمار، بنگلادش، فیلیپین، ژاپن، کره جنوبی، چین، نپال، هندوستان، سرلانکا، پاکستان و آذربایجان پروازهای قاره اروپا: ترکیه، قبرس، یونان، ایتالیا، گرجستان، اسپانیا، سوئیس، اتریش، کرواسی، مجارستان، بلغارستان، رومانی، لهستان، آلمان، هلند، بلژیک، فرانسه، بریتانیا، دانمارک، سوئد ونروژ، روسیه پروازهای خاورمیانه: عراق، کویت، بحرین، عربستان، لبنان ، اردن، یمن، امان، امارات، مصر، دوحه، برزیل، آرژانتین، ایالات متحده آمریکا و کانادا ناوگان هواپیمایی قطر قطر ایرویز در حال حاضر در ناوگان هوایی خود، ۱۳۰ فروند هواپیمای جت مسافربری و 55 فروند هواپیمای باری دارد که با قراردادهای جدید به زودی افزایش پیدا خواهد کرد. کلاس های پروازی قطر ایرویز در چهار کلاس فرست (First)، تجاری (Business)، اقتصادی (Economy) و مهمانان ویژه (VIP) پرواز میکند که بلیطهای بخش مهمانان ویژه به شکل عمومی به فروش نمیرسد. در فرست کلاس صندلیها مجهز به ماساژور، سیستم حرارتی و برودتی، سیستم سرگرمی، تلوزیون لمسی، حمام، تخت خواب و در بعضی موارد اتاق خصوصی هستند. در قسمت کلاس تجاری صندلی ها تا ۱۸۰ درجه خم میشود و قابلیت تبدیل شدن به تخت را دارد. استانداردهای قطر ایرویز در کلاس تجاری با استانداردهای Skytrax تفاوت دارد و از استانداردهای بالاتری پیروی میکند. هواپیماهای قطر در تمامی کلاس ها برای هر صندلی صفحه نمایش مخصوص، برای نشان دادن شبکههای تلویزیونی اروپایی و عربی دارند. حادثه در شرکت هواپیمایی قطر ۱۹ آوریل سال ۲۰۰۷، یک فروند هواپیمای ایرباس ای۳۰۰ که در آشیانه فرودگاه ابوظبی قرار داشت آتش گرفت و بال سمت راست هواپیما کاملا در آتش سوخت. در این حادثه هیچکس آسیب ندید. حاشیههای قطر ایرویز در ۱۹ اکتبر ۲۰۰۹ قطر ایرویز به علت گران شدن نفت، سوخت جدیدی را برای ناوگان خود به کار برد. این سوخت که ترکیبی از گاز طبیعی و بنزین سفید بود، با وجود پروسه پیچیده تولید آن، برای قطر بسیار مقرون به صرفه درآمد، زیرا قطر دارای سومین منابع گاز طبیعی دنیا بعد از روسیه و ایران است. منبع : ایرنا
ایجاد شده: 10/خرداد/1400 آخرین ویرایش: 10/خرداد/1400 اخبار خارجی