به گزارش سرویس خارجی هتل نیوز و به نقل از خبرگزاری آناتولی، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، روز شنبه ۵تیر، کلنگ آغاز پروژه بزرگ کانال استانبول را بر زمین زد. این پروژه که بهموازات تنگه بسفر، دریای مرمره را به دریای سیاه متصل میکند، با مخالفت بسیاری، از جمله شهردار استانبول روبهرو شده است. مرحله نخست این پروژه عظیم، با احداث پل «سازلیدِرِه» آغاز میشود. اردوغان درباره اهداف و ضرورت پروژه کانال استانبول گفت: «در دهه۱۹۳۰، سالانه بهطور متوسط ۳هزار کشتی از تنگه بسفر عبور میکرد که این رقم امروز به ۴۵هزار فروند رسیده است. عبور هر ابرکشتی از تنگه بسفر خطر جدیدی برای شهر به شمار میرود. در هر دو مسیر شمال-جنوب و شرق-غرب تنگه بسفر، تردد کشتیها از هر کلاس و ظرفیتی ترافیک سنگینی دارند و در صورت تصادف این کشتیها –کشتیهایی که از محصولات ارگانیک گرفته تا مواد نفتی را حمل میکنند- حیات طبیعی دریاها در معرض خطر قرار میگیرند.» هدف از اجرای این پروژه عظیم که اردوغان آن را «دیوانهوار» توصیف میکند، کاهش حجم تردد در تنگه بسفر و سرریز ترافیک دریایی این آبراهه طبیعی به کانال جدید و جلوگیری از بروز خسارات زیستمحیطی عنوان شده است. کانال استانبول قرار است به طول ۴۵کیلومتر، عرض ۲۷۳متر و عمق ۲۱متر با بودجه حداقل ۱۵میلیارد دلار ساخته شود. با این حال این پروژه مخالفان جدی دارد. «اکرم اماماغلو»، شهردار استانبول و اعضای حزب جمهوریخواه خلق معتقدند این پروژه اکوسیستم دریایی فعلی را به خطر میاندازد و کلانشهر را از منابع آب تازه محروم میکند. «تایفون کهرمان» (قهرمان) از اعضای شورای شهر استانبول هم میگوید: «هدف واقعی کانال استانبول خلق سود نجومی برای بازیگران بخش خصوصی فعال در ساخت و راهاندازی این آبراه است؛ بزرگترین خیانتی که میشود در حق استانبول کرد.» با این حال اردوغان در پاسخی تلویحی به منتقدان گفت: «کانال استانبول نهتنها در ترکیه، بلکه در جهان عنوان برترین پروژه دوستدار محیطزیست را از آن خود خواهد کرد.» رئیسجمهور ترکیه با انتشار پیامی در حساب توئیتر خود تاکید کرد: «امروز صفحه جدیدی در تاریخ توسعه و پیشرفت ترکیه گشودیم و مراسم کلنگزنی پل «سازلیدره» کانال استانبول را برگزار کردیم.» وی با بیان اینکه پروژه کانال استانبول ۲۷ آوریل سال۲۰۱۱ اعلام عمومی شده است، گفت: «برای تهیه این پروژه در مجموع ۲۰۴کارشناس از جمله ۵۱دانشمند از ۱۱دانشگاه مختلف تحقیق انجام دادند. همچنین در روند مدلسازی آن ۳۵۰۰نفر از ۳۵کشور مختلف حضور یافتند.» اردوغان همچنین افزود: «در ۳۰۴نقطه متفاوت این پروژه بیش از ۱۷هزار متر حفاری و ۲۴۸مطالعه ژئوفیزیک صورت گرفت. با توجه به مطالعات علمی، مسیر کنونی بهعنوان منطقیترین و کارآمدترین خط از بین پنج گزینه مختلف انتخاب شده است.» وی تصریح کرد: «طول کانال ۴۵کیلومتر و سطح مقطع آن ۲۷۵متر است. عمق آن هم بدون احتساب کسورات ۲۱متر تعیین شده است. کانال استانبول در بخش اروپایی و میان دریای سیاه و دریای مرمره احداث خواهد شد. طول این پروژه حدود ۴۵کیلومتر، عرض پایه آن حداقل ۲۷۵متر و عمق آن ۷۵/ ۲۰ متر خواهد بود. روی کانال استانبول همچنین ۶پل ساخته خواهد شد.» رئیسجمهور ترکیه همچنین گفت: «با اتمام بخش منطقه باشاکشهیر- باغچهشهیر- حادیمکوی این پروژه، انتشار کربن ۳۲هزار و ۱۲۶تن کاهش خواهد یافت و سالانه از نظر زمان و سوخت در مجموع ۲/ ۷۱۷میلیون لیر صرفهجویی خواهد شد.» الجزیره نوشت: «این کانال ضامن ایمنی در زندگی و رفاه شهروندان ساکن اطراف بسفر و حوالی آن است.» اردوغان معتقد است که این کانال «یکی از کانالهای استثنایی در جهان» خواهد بود. مصطفا ایلچالی، استاد حملونقل و عضو سابق پارلمان، به الجزیره میگوید که ترافیک دریایی از سال۲۰۰۵ در بسفر ۷۲درصد افزایش پیدا کرده است. او میافزاید: «تانکرها خطر تصادف را در این تنگه باریک بهدنبال دارند. شناورهای متحرک دریا را آلوده میکنند و موجب انتشار آلودگی میشوند.»
ایجاد شده: 7/تیر/1400 آخرین ویرایش: 8/تیر/1400 اخبار خارجیبه گزارش هتل نیوز، گردشگری شهری یکی از پرجاذبهترین انواع گردشگری است که به درآمدزایی شهر کمک زیادی میکند؛ گردش شهروندان و گردشگران در فضاهای شهری و استفاده از جاذبههای طبیعی و تاریخی شهر، امروزه در میان مدیران و برنامه ریزان شهری امری جا افتاده است و برنامهها و طرحهای زیادی برای رونق و توسعه آن در نظر گرفته میشود. با این حال گردشگری در هنگام شب چندان در فرهنگ ما پذیرفته شده نیست همین امر موجب شده تا برنامهریزی دقیقی برای آن نشود و تنها نیاز و خواست شهروندان به واسطه شرایط حاکم، موجب رونق این نوع از گردشگری شده است. حضور شهروندان در فضاهای شهری به واسطه پیشرفت فناوری و گسترش ارتباطات تسهیل شده و با وجود این که برنامه و طرح مدونی برای آن وجود ندارد، استقبال مردم از این نوع گردشگری به خصوص در فصول گرم سال در حال گسترش است. البته نبود هماهنگی میان خواست و نیاز شهروندان با قوانین و اقدامات مدیریت شهری، مشکلاتی را ایجاد کرده است. در این زمینه با" فرزاد مؤمنی، کارشناس شهرسازی" گفتوگویی انجام دادهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید: علت ایجاد و گسترش گردشگری شبانه چیست؟ گردشگری شبانه نشأت گرفته از بلوک غرب است. در برخی از شهرهای توسعه یافته مثل نیویورک عنوانی با نام شبهای زنده وجود دارد. در واقع کارهای پر مشغله روزانهای که افراد دارند موجب شده تا نزدیک شب درگیر باشند به همین دلیل نیاز دارند تا شبها استراحت و تفریح کنند؛ در این راستا لازم است فضاهای جذاب داخل شهری پاسخگوی این نیاز باشد. شهروندان در شهرهای توسعه یافته مشغله کاری زیادی دارند و وجود چنین فضاهایی در شهر به منظور تفریح و استراحت در هنگام شب نیاز است البته شهروندان در شهرهای جنوبی کشور ما نیز به دلیل شرایط آب و هوایی در طول روز به خصوص در فصول گرم تابستان نمیتوانند در فضاهای شهری حضور پیدا کنند و مردم این شهرها شب هنگام در فضاهای شهری و مراکز خرید و مراکز تفریحی حضور پیدا میکنند. جایگاه گردشگری شبانه در شهرهای ما کجاست؟ رونق و وجود گردشگری شبانه به فرهنگ جوامع نیز مربوط میشود به طور مثال در فرهنگ شهرهای کویری مثل اصفهان و یزد چیزی به عنوان گردشگری شبانه تعریف نشده است، اما در شهرهای جنوبی کشور، گردشگری شبانه جزئی از سبک زندگیشان است. جامعه ما یک جامعه سنتی است که به سمت مدرن شدن پیش میرود در حالی که گردشگری شبانه در بسیاری از شهرهای توسعه یافته امری عادی و جا افتاده است. مشغله کاری در این کشورها اجازه تفریح و گذران اوقات فراغت در طول روز را نمیدهد. در کشور ما نیز بعضاً شهروندان به دلیل فشار زندگی و مشکلات اقتصادی به صورت دو شیفت کار میکنند و زمانی را برای تفریح خودش و خانوادهاش نیاز دارد، در حالی که سبک زندگی شهری به خصوص در شهرهای بزرگ در دست تغییر است، اما هنوز قوانین و طرز تفکرها با سبک زندگی هماهنگ نشده است. توسعه گردشگری شبانه نیازمند چه ملزوماتی است؟ گردشگری به منزله ایجاد فضاهای با نشاط برای شهروندان و افرادی است که نیاز دارند اوقات فراغت خود را در این ساعات بیرون از خانه باشند. گردشگری البته دسته بندیهای متفاوتی دارد، اما فرض بر این است که گردشگری شبانه ما از نوع گردشگری مراکز خرید و مراکز تفریحی در شهرها است. به منظور رونق گردشگری شبانه باید قوانین اجتماعی و قوانین تجاری به عنوان سیاستهای بالادستی مورد بازبینی و اصلاح قرار بگیرد به عنوان مثال قانون تعزیرات عملاً اجازه نمیدهد که یک مغازه دار از ساعت ۱۲:۳۰ شب به بعد فعالیت داشته باشد و چنانچه بخواهیم گردشگری شبانه را داشته باشیم این قانون عملاً باید اصلاح شود، همچنین نیاز است نحوه سفرهای درون شهری بازبینی شود. تأمین امنیت برای استفاده کنندگان از فضاهای شهری در شب هنگام اهمیت زیادی دارد و در این راستا نیاز است فضاهای شهری، فضاهایی زنده و پویا باشد تا شهروندان از حضور در چنین فضاهایی احساس امنیت کنند. در این راستا اصلاح سیستم روشنایی شهر و حفظ روشنایی فضاهای شهری در طول شب اهمیت زیادی دارد. به منظور تأمین امنیت شهروندان همچنین همکاری سایر سازمانهای اجتماعی مثل نیروی انتظامی نیاز است، به دلیل شیوع کرونا قانون منع تردد از ساعت ۱۰ شب تا ۳ صبح اجرا شده است در حالی که حتی ساعت ۱۲ شب ترافیک سنگینی در مراکز و فضاهای تفریحی وجود دارد و تعدادی از شهروندان تا پاسی از شب بیرون از منزل هستند. این نشان از آن دارد که مردم خواهان آن هستند شب هنگام به خصوص در فصلهای گرمتر مثل فصل تابستان بیرون از منزل باشند. نبود هماهنگی میان قوانین و خواست و نیاز شهروندان چه تبعاتی برای شهر دارد؟ با توجه به این که این قانون سنخیتی با تفکرات و نیازهای شهروندان ندارد، عملاً نافرمانی مدنی شکل میگیرد. اعمال چنین قوانینی بدون در نظر داشتن خواست و نیاز افراد آن جامعه، موجب ایجاد ناهنجاری و شکاف میان مردم و مدیریت شهری میشود و مشارکت معنا و مفهوم پیدا نمیکند. به عبارت بهتر مردم این قانون را که تأثیری در زندگیشان ندارد، نادیده گرفته و نافرمانی میکنند و عملاً نافرمانی را یاد میگیرند. تأثیر گذاری سیاست بالادستی بر شهرهای ما در بحث گردشگری و حیات شبانه مشهود است و یکی از مشکلات مدیریتی کشور محسوب میشود در حالی که اگر قوانین از سطح خرد یعنی از سمت پایین به بالا بوده و قانون مطلقه نباشد، نظرات شهروندان در پایین دست و مقیاسهای شهری نیز شنیده شود، فرایندی ایجاد میشود و این فرآیند به یک نقطه بهینه میرسد. به نظر من در نظر داشتن یک قانون مطلق موجب بروز نافرمانی و ایجاد شکاف میشود. زمانی که قانون منع تردد شبانه از ساعت ۱۰ شب تا ۳ صبح وجود دارد این سوال برای شهروندان مطرح میشود که کرونا تنها در این ساعات ایجاد خطر میکند؟! زمانی که اعمال چنین قانونهایی منطبق با واقعیتها و خواست شهروندان نیست، ممکن است برخی از شهروندان نافرمانی کنند. از این قوانین با عنوان قوانین سوپاپی یاد میشود و سعی میشود با استفاده از این قوانین سایر عوامل دیگر مدیریت شود در حالی که این روزها شهروندان نیاز به حضور در فضاهای شهری و گردشگری شبانه دارند. اعمال این دست قوانین در کشور ما موجب ایجاد شکاف میان مردم و مدیریت شهری و در نهایت اعتماد نداشتن و مشارکت نکردن شهروندان میشود. منبع : ایمنا
ایجاد شده: 6/تیر/1400 آخرین ویرایش: 6/تیر/1400 اخبار داخلیبه گزارش سریس خارجی هتل نیوز ، به دلیل بحران کرونا همچنان حدود 3400 فروند هواپیمای مسافربری در اروپا روی زمین هستند. بر اساس ارزیابی سازمان هواپیمایی Eurocontrol این تعداد هواپیمای در زمین مانده بیش از دو برابر تابستان قبل از بحران کرونا در سال 2019 است. در نقطه اوج اولین قرنطینه در فصل بهار 2020 به صورت میانگین در هفته تقریبا حدود 720 فروند هواپیما غیر فعال بودند.
ایجاد شده: 2/تیر/1400 آخرین ویرایش: 2/تیر/1400 اخبار خارجیبه گزارش سرویس خارجی هتل نیوز و به نقل از گاردین، بسیاری از افراد استدلال میکنند که گذرنامههای کووید ـ تأییدیههایی که نشان میدهد آیا کسی واکسن زده یا نتیجه تست کرونایش منفی بوده یا به کووید ایمنی دارد ـ راهگشا نیست. ما در آخرین گزارشی که در انجمن سلطنتی لندن منتشر کردهایم، نتیجه گرفتهایم که این گذرنامهها در بعضی موارد میتوانند راهحل معقولی باشند اما فقط اگر با معیارهای مشخصی منطبق باشند. اصل مطلب این است که این گذرنامهها چطور و کجا به کار روند. در مورد سفرهای بینالمللی، که زیرساختهای تست کووید و سیستم «کارت زرد» در حال حاضر به راه افتاده است، گذرنامه کووید اقدامی منطقی به نظر میرسد. دولت بریتانیا نیز گذرنامه کووید را دستکم برای گردهماییهای بزرگ مثل مسابقات ورزشی در دستور کار قرار داده است. اوایل ماه آوریل امسال، وقتی تیم ورزشی «تگزاس رنجرز» در استادیوم بیسبالی که تمام بلیتهایش فروخته شده بود بازی میکرد، ما نگاهی انداختیم به اینکه وقتی درهای استادیومها بدون محدودیت باز میشود چه اتفاقی میافتد: هیچ فاصلهگیری اجتماعیای انجام نشده بود و تعداد کمی از افراد ماسک زده بودند ـ همه این اتفاقات هم در زمانی رخ میداد که ابتلاها اوج گرفته بود و فقط گروه کمی از جمعیت کشور دوز دوم واکسن را دریافت کرده بودند. گذرنامه کووید وقتی میتواند در رویدادهای بزرگ به کار بیاید که در کنار سایر اقدامات همچون تهویه هوا و فاصلهگیری اجتماعی و تست ابتلا و سیستم رهگیری مبتلایان انجام شود. اما در این صورت هم باید معیارهای مشخص ایمنی و ابتلا در مورد آن لحاظ شود. برای اینکه نشان بدهیم آیا کسی به کووید مبتلاست چهار راه وجود دارد: تأییدیه واکسیناسیون یا نتیجه تست PCR، تست تشخیص سریع LFT یا تست آنتیبادی است. ما در گزارشمان نتیجه گرفتیم که فقط تأییدیه واکسیناسیون یا نتیجه تست PCR میتواند معیار مناسبی برای صدور گذرنامه کووید باشد. دلیلش این است که تستهای آنتیبادی معیار معتبری برای ابتلا نیست و تست LFT برای تشخیص ابتلا در افرادی که مبتلا هستند اما میزان کمی از ویروس در بدنشان هست مؤثر نیست. این تست دوم بهخصوص زمانی میتواند نامعتبر باشد که توسط یک متخصص گرفته نشده باشد. دولت بهدرستی خطقرمزهایی را برای خود در نظر گرفته است. تأییدیه واکسن هیچوقت برای خدمات اساسی مثل سوپرمارکتها و حملونقل لازم نیست. ولی ورود به درگاههای غیرضروری ازجمله رستورانها و کافهها جایی است که این معیار را باید در نظر گرفت. نخستوزیر بریتانیا اخیراً گفته است که دیوارهای بین مردم در کسبوکارهای برچیده خواهد شد بدون اینکه بگوید کجا گذرنامههای سلامتی لازم خواهد بود. اما صاحبان کسبوکارها ممکن است احساس کنند حکومت در عوض اینکه دیوارها را بردارد، دارد خودش را بهجای دیوارها مینشاند. هیئت وزیران ممکن است بخشی از مسئولیت اجرای گذرنامه کووید را بر عهده برخی از کسبوکارها بیندازند ولی این کار در مسایل حقوقی و اخلاقی گیر خواهد کرد. برای نمونه، کمیسیون فرصتهای برابر اشتغال در آمریکا اخیراً به کسبوکارها اطلاع داده است که اگر کارمند یا کارگری نتواند بهعلت معلولیت یا عقاید مذهبی واکسن بزند و کسبوکار قادر نباشد اقدام بیشتری برای او بکند، از نظر قانونی مجاز است که آنها را از مجموعه نیروهای کار خود کنار بگذارد. اینها فقط چند مورد از مواردی است که گذرنامههای کووید با آن روبهرو خواهند شد. ضروری است اطمینان حاصل شود از اینکه گذرنامه کووید نابرابری را ایجاد نمیکند یا آن را وخیمتر نمیسازد، بهویژه در بین کسانی که شاید برای تستدادن یا واکسیناسیون تعلل میکنند. این گذرنامهها سؤالاتی را نیز از فناوریای که به کار میبرند و ابعاد دادهای که جمع میکنند به وجود میآورند. آیا این گذرنامهها در امتداد ابزارهای مختلف و اپلیکیشن وزارت بهداشت کار میکنند؟ چطور میشود از جعل گذرنامه کووید جلوگیری کرد؟ و این گذرنامهها چطور میتوانند تضمین کنند که دادههای افراد امن میماند؟ دولت نیز باید روشن سازد که آیا مایل است این گذرنامهها طلیعه تولد نظام بهداشت دیجیتال باشد یا اینکه مثل آنچه در کشورهایی مثل دانمارک اعمال شده، تأییدیههای کووید فقط گذرنامههایی است که بهزودی اطلاعات آن پاک خواهد شد. همه اینها سؤالاتی است که بهروشنی باید به آنها پاسخ داده شود. تأییدیههای کووید میتواند به اطمینان جوامع از سلامتی مردم بیفزاید اما فقط وقتی که آنها معیارهای لازم را رعایت کرده باشند. دو نوع گذرنامه واکسیناسیون ویروس کرونا در بریتانیا اولین کمپین ایمنسازی دستهجمعی در جهان برای محافظت در برابر کووید ـ 19 با استفاده از واکسنهایی است که در پاسخ به دنیاگیری کووید-۱۹ در بریتانیا ساخته شدهاست. واکسیناسیون از ۸ دسامبر ۲۰۲۰ آغاز شد. این دو واکسن که در حال حاضر استفاده میشود با مشارکت فایزر و بیوانتک (واکسن فایزر ـ بیوانتک) و دانشگاه آکسفورد و آسترازنکا (واکسن آکسفورد ـ آسترازنکا) ساخته شده است. سومین مورد تأیید شده اما هنوز اجرایی نشده توسط مدرنا (واکسن مدرنا) ساخته شد. تا تاریخ ۷ فوریه ۲۰۲۱، پنج واکسن دیگر کووید ـ 19 بهسفارش این برنامه در مراحل مختلف توسعه وجود دارد. در این برنامه براساس سن، مرحله یک از عرضه آسیبپذیرترین افراد است. دریافت دوزهای دوم به تأخیر انداخته شد تا افراد بیشتری بتوانند اولین دوز خود را دریافت کنند. هدف برای دادن هر دوز به ۱۵ میلیون نفر در چهار گروه اولویت اول تا اواسط فوریه ۲۰۲۱ اعلام شد و در ۱۴ فوریه این امر محقق شد. تا ۱۵ آوریل به پنج گروه بعدی واکسن داده شد، به این معنی که در آن زمان ۳۲ میلیون دوز تجویز شد. محل واکسیناسیون شامل اقدامات پزشک عمومی، خانههای مراقبت و داروخانهها و همچنین بیمارستانها است. باید گفت که دولت در بحث درباره اینکه در این همهمه کووید چه چیزی خوب است یا نه، گذرنامه سلامتی یا گذرنامه واکسن را هم در مقام یک راهکار ارایه کرده و بحث درباره آن بالا گرفته است. طبیعی است که مثل هر بحث دیگری، بخشی از مردم با آن موافقاند و برخی مخالفاند. تأییدیههایی که به مردم اجازه میدهد وارد مکانهای شلوغی شوند که احتمال ابتلای آنها به کووید زیاد است، میتواند به دو صورت صادر شود: گذرنامه کووید که نشان میدهد نتیجه تست اخیر کرونای فرد چه بوده و گذرنامه واکسن که نشان میدهد فرد واکسن زده است. بیاییم روی گدرنامه واکسن متمرکز شویم. اول یک تمایز اساسی را در نظر بگیریم: یک دنیا تفاوت هست بین نیاز به واکسنی که برای فعالیتهایی که بهنظر اساسی نمیآیند زده میشود و نیاز به واکسنی که برای انجام فعالیتهای روزمره لازم و اساسی است. در مورد اول، واکسیناسیون یک امر انتخابی است اما در مورد دوم، واکسن زدن یک اقدام بهشدت واجب است. وقتی افراد میبینند که واکسن یک امر ضروری برای انجام فعالیتهیا اجتماعی روزمره است (رفتن به کافه، یا حتی رفتن به سر کار) دو پیامد برایشان پیش میآید: آنهایی که واکسن نمیزنند، عملاً از جامعه حذف میشوند. آنها این حذف اجباری از جامعه را به این چشم میبینند که دارند کنترل میشوند و مجبورشان میکنند که واکسن بزنند. واکسیناسیون میتواند کاری قلمداد شود که توسط مردم و برای مردم انجام میشود. در عوض، واکسن میتواند چیزی باشد که از یک نهاد خارجی بر مردم تحمیل میشود ـ و بنابراین مقامات سیاسی و همچنین بهداشتی با انجام آن و در چشم مردم در نقش یک «دیگری» ظاهر شوند. تمام این مسایل میتواند در مردم خشم ایجاد کند و مردم را به این نقطه برساند که با نرفتن زیر بار واکسن دوباره استقلال و خودمختاریشان را به دست آورند. این خودش به اندازه کافی بد است ولی وقتی که مثل یک شکاف بین افرادی که واکسن زدهاند و آنهایی که واکسن نزدهاند رفتار کند، سنگ مشکلات در چاهی میافتد که بیرونآوردن آن کار بسیار دشواری خواهد بود. این شکاف هم تصادفی نیست: بهروشنی نمودار شکاف اجتماعی موجود است. در بریتانیا، کسانی که رابطه بدتری با مقامات دارند، نرخ واکسیناسیون کمتری هم دارند. افزایش فقر رابطه محکمی با کاهش واکسیناسیون دارد. اقلیتهای قومی، بهخصوص سیاهپوستان، نگرانیهای بیشتری بابت واکسنهای کووید دارند. آنها تجربه تاریخی دردناکی که داشتهاند، باید متقاعد شوند که واکسن بهنفع آنها و برای رفاه و سلامتی آنها عرضه شده است، نه برای کنترل آنها. گذرنامههای سلامتی میتواند اهمیت واکسن را تحتالشعاع قرار دهد و نگرانیهایی را به وجود بیاورد که اقلیتهای قومی براساس تجربه تاریخی خود در زدن آن تأمل و تعلل کنند. آنها همچنین روایت افراد هوادار جنبشهای ضد واکسن را پیش میبرند، جنبشهایی که هوادارانشان میگویند در واکسیناسیون بیش از آنکه سلامتی مطرح باشد، بحث کنترل افراد اهمیت دارد. زدن واکسن توسط اکثریت جامعه یک امر مهم و حیاتی است و برای اینکه بیماری کنترل شود باید بخش اعظمی از مردم آن را زده باشند اما چنین روایتهایی از واکسن که تعداد چشمگیری از افراد را بدبین میکند و از سیاستهای رسمی دور میکند، باعث میشود خیلی از آنها در مقابل واکسن زدن مقاومت یا تعلل کنند و در نتیجه فوریت درمان بیماری با واکسن تحت تأثیر قرار بگیرد. بیعدالتی در واکسیناسیون بهاضافه گذرنامه واکسن به نژادپرستی واکسن تعبیر میشود. به همین علت است که ما باید فوراً کیتهای این گذرنامههای واکسن را کنار بگذاریم و در عوض، تجربیات سلامت عمومی که سالهاست به آن رسیدهایم: سلامت وابسته است به همکاری پایدار جامعه. گذرنامههای واکسن هم سلامت فیزیکی و هم سلامت جامعه ما را به خطر میاندازد.
ایجاد شده: 29/خرداد/1400 آخرین ویرایش: 29/خرداد/1400 اخبار خارجیبه گزارش سرویس خارجی هتل نیوز، ظهور وسایل نقلیه هوایی جدید مانند هواپیماهای بدون سرنشین و تاکسیهای پرواز و عملیات هواپیماهای جدید در حال تغییر شیوه پیکربندی و مدیریت آسمان ما است. مدیریت ترافیک بدون سرنشین اکنون یک مولفه مهم برای فعال کردن این وسایل نقلیه هوایی جدید است تا با خیال راحت وارد فضای هوایی ما شوند. فضای هوایی امروز شلوغ تر از همیشه است. بیش از 1.2 میلیون نفر در هر لحظه در سراسر جهان به پرواز در میآیند که این بیشتر از جمعیت سانفرانسیسکو یا استکهلم است! به لطف فناوریهای پیشرفته، اکنون انواع جدیدی از وسایل نقلیه هوایی در حال توسعه هستند و با سرعت وارد آسمان میشوند. این وسایل نقلیه اشکال و قابلیتهای جدیدی دارند و در ارتفاعات بسیار پایینتری کار میکنند که همه فضای هوایی فعلی برای رسیدگی به آن طراحی نشده است. به عنوان مثال، هواپیماهای بدون سرنشین باری در حال حاضر بستهها را سریعتر و کارآمدتر از کشتی به ساحل منتقل میکنند و وسایل نقلیه عمود برخاست برقی نشان از توانایی انتقال افراد از نقطه A تا B در داخل شهرها به جای ساعتها در راه بودن دارند. اما چگونه این وسایل نقلیه هوایی جدید که اکثر آنها بدون سرنشین هستند (یعنی بدون خلبان) میتوانند با خیال راحت وارد فضای هوایی فعلی شوند؟ و چگونه میتوانند با یکدیگر و کاربران فضای هوایی فعلی و همچنین با استفادههای بعدی که هنوز تعریف نشدهاند هماهنگ باشند؟ پاسخ به این سؤالات در حال حاضر مورد بررسی قرار میگیرد که دیجیتالی شدن و استقلال نقش مهمی در نوسازی و مدیریت ایمنی فضای هوایی آینده ما دارند. نوسازی مدیریت ترافیک با مدیریت ترافیک بدون سرنشین امروزه، هواپیماها با کنترل ایمنی حمل و نقل هوایی با خلبانان از طریق رادیو، سیستمی هدایت میشوند که به سیستم مدیریت هوایی معروف است. این ارتباط مستقیم، از نقطه به نقطه، بینایی بین یک اپراتور و هواپیما، روش استاندارد صنعت است. اما برآوردها نشان میدهد که رشد ترافیک هوایی تجاری در نهایت از ظرفیت یک سیستم انسانی محور فراتر خواهد رفت و این فقط برای پروازهایی که توسط انسان هدایت میشوند، انجام میشود. همانطور که عملیات بدون سرنشین و خلبان همچنان به تکثیر خود ادامه میدهد، سیستمهای مدیریت هوایی باید به یک مدل مقیاس پذیرتر تغییر پیدا کنند: یک سیستم دیجیتالی که میتواند بر افزایش فعالیت نظارت و مدیریت کند. به این سیستم مدیریت ترافیک بدون سرنشین یا مجموعه خدمات شبکهای گفته میشود که براساس قوانین مشترک با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. چارچوبهای مدیریت ترافیک بدون سرنشین به جای تکیه بر کنترل متمرکز در سراسر جهان از اصل اختیارات توزیع شده استفاده میکند، که این سیستم برای ارائه دهندگان، خدمات بیشتری میدهد که می توانند با تحول بازار سازگار شوند و نیاز به تغییر دارند. خدمات مدیریت ترافیک بدون سرنشین واقعی در حال حاضر شروع به اجرا شده است. سیستمی که امروز و طی چند سال آینده راهاندازی میشود، یکی از سیستمهای موجود برای دهههای آینده خواهد بود. این بر نسل بعدی افرادی که از سیستم کنترل ترافیک هوایی استفاده میکنند نیز تأثیر میگذارد. در عمل، مدیریت ترافیک بدون سرنشین به این معنی است که هواپیما دیگر نیازی به صحبت با یک موجود واحد مانند یک کنترل کننده ترافیک هوایی اختصاصی ندارد. درعوض، قادر به برقراری ارتباط آزادانه با چندین تأمین کننده خدمات خواهد بود. این تأمینکنندگان مطابق با استانداردهای ایمنی، امنیتی و عملکردی مربوطه برپا میشوند و قادر خواهند بود با بقیه شبکه هماهنگ شوند تا تصمیمگیریهای کارآمد را بر اساس اهداف خاص پرواز انجام دهند. این انتقال به صورت تدریجی انجام خواهد شد، اما موردی است که برای حیات آتی سیستم جهانی حمل و نقل هوایی مهم است. نسل بعدی مدیریت ترافیک هوایی در سراسر جهان، اصول اساسی و رویکردهای مربوط به چارچوبهای مدیریت هوایی بدون سرنشین در توسعه بسیار مشابه هستند. در اروپا، سیستمی که توسطU-Space (SESAR) تهیه شده است، انتظار میرود در سال 2020 از بین برود و در آمریکا، ناسا در حال توسعه یک مدل خصوصی موسوم به "تهیهکنندگان خدمات سیستمهای هواپیمای بدون سرنشین" است که توسط اداره هواپیمایی فدرال (FAA) تأیید شده است. مدیریت هوایی بدون سرنشین ایرباس، مسئول توسعه این زیرساختهای مدیریت ترافیک دیجیتال، در حال ساخت راه حلهایی برای کمک به چارچوبهای مدیریت هوایی بدون سرنشین است. این ارائه دهنده خدمات، مجوز پرواز در ارتفاع کم و قابلیت پیمایش در هوای ایالات متحده را دارا میباشد، به این معنی که مدیریت هوایی بدون سرنشین ایرباس میتواند مجوزهای FAA را برای پروازهای سیستم هواپیمای بدون سرنشین در نیز ارائه دهد. به گفته جو پولاستر (رئیس مدیریت محصولات هوایی بدون سرنشین ایرباس)، انتقال کامل به یک سیستم مدیریت هوایی بدون سرنشین از طریق مراحل کوچک پیشرفت خواهد کرد. این شامل پیادهسازی برنامههای کاربردی کوچک و گرفتن بازخورد در مورد زنده بودن آنها است که این صنعت را قادر میسازد تا در دراز مدت خدمات را افزایش دهد. در انتها، جو میگوید: "خدمات واقعی مدیریت هوایی بدون سرنشین را از قبل شروع به اجرای آن کردهاند. سیستمی که امروز و در چند سال آینده راهاندازی کردهایم، دستگاهی خواهد بود که برای دهههای بعد در دست است. این بر نسل بعدی افرادی که از سیستم کنترل ترافیک هوایی استفاده میکنند نیز تأثیر میگذارد." منبع : کن نیوز
ایجاد شده: 6/خرداد/1400 آخرین ویرایش: 6/خرداد/1400 اخبار خارجیبه گزارش هتل نیوز و به نقل از فارس، " اکبر بهنام جو " استاندار اردبیل در آیین افتتاح فاز اول پیست اسکی اوجور، این ظرفیت را در رونق گردشگری و کسب و کار در فصل زمستان بسیار با اهمیت خواند. وی افزود: با اینکه در نیمه اول سال استان اردبیل حدود هفت میلیون مسافر و گردشگر را پذیرا بوده، ولی بهدلیل عدم استفاده از پتانسیلها در راستای توسعه گردشگری زمستان، در این فصل گردشگری عملا تعطیل میشود. استاندار اردبیل با اشاره به وجود ۱۴ الی ۱۵ هزار تخت اقامتی در سرعین، نبود گردشگر در فصل زمستان را نقیصه گردشگری استان عنوان کرد و راه اندازی پیستهای اسکی را گامی مهم در راستای رونق گردشگری زمستان دانست. بهنام جو به اجرای چندین طرح گردشگری زمستانی و پیست در استان اشاره کرد و از اجرای پیست اسکی در منطقه شابیل و خلخال که سرمایهگذاری آنها شروع شده، خبر داد. وی اظهار کرد: اقدام سرمایهگذاران گامی برای رونق گردشگری و سوددهی به استان بوده و باید دست سرمایهگذاران را بگیریم. استاندار اردبیل افزود: اماکن گردشگری در دراز مدت سودده بوده و بیشترین سود در ابتدای امر از محل ورود مسافران به سایر حوزهها عاید میشود. وی با اشاره به رشد سه درصدی صنعتی استان و کسب رتبه اول در صدور پروانه بهره برداری،گفت: سوداوری و اهمیت گردشگری کمتر از صنعت نیست ولی در دراز مدت برای استان سودآوری به دنبال دارد. بهنام جو اظهار کرد: پیست اسکی اوجور از جمله اماکن گردشگری است که ظرفیت خوبی برای استقبال از گردشگران خارجی بوده و لازم است طرح توسعه آن از جمله هتل، مکان آموزشی و رستوران با همکاری دستگاهها و سرمایه گذار اجرایی شود. وی از اجرای جاده دسترسی آسفالته با همکاری راه و شهرسازی خبر داد و گفت: آسفالت جاده دسترسی این پیست شهریور ماه به اتمام میرسد و اتصال راه آلوارس به اوجور با اینکه هزینه بالایی دارد، ولی در حال اجرا است. وی بیان کرد: در هیچ جای دنیا پیست اسکی و آبگرم با هم در یک نقطه وجود ندارد و این ظرفیت مختص منطقه بوده که باید از این ظرفیت در راستای توسعه گردشگری استفاده شود تا بتوانیم منطقه را رشد دهیم. بهنام جو تصریح کرد: همزمان با خرداد ماه و زمانی که بیشتر نقاط کشور گرم است، در این نقطه برف وجود دارد و اسکی بازان تا پایان خرداد میتوانند اسکی کنند.
ایجاد شده: 3/خرداد/1400 آخرین ویرایش: 3/خرداد/1400 اخبار داخلیفعالان گردشگری با انتقاد از عملکرد وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در دوران کرونا، سیاست وزارتخانههای امور خارجه و بهداشت را در محدود کردن ویزای ایران به چالش کشیدند و از رها کردن نیروهای متخصص گردشگری به حال خود گله کردند. به گزارش هتل نیوز و به نقل از ایسنا، کوچ بزرگ متخصصان گردشگری، وامهای حمایتی که به بدهکاری کلان گردشگری تبدیل شده، دخالتهای بخش دولتی در امور بخش خصوصی، واگذاری مسؤولیت نمایشگاههای خارجی با دستور حاکمیتی، ماجرای مقاومت بدنه وزارت خارجه با لغو ویزای ایران برای عمان و بیتوجهی به گردشگری از جمله مباحث و دغدغههایی بود که فعالان گردشگری در گفتوگویی حدودا پنجساعته در کلابهاوس، با حضور تعدادی از رؤسای تشکلهای خصوصی به بحث گذاشتند. در این گفتوگوی چالشی، مدیرعامل کانون جهانگردی و اتومبیلرانی به نوعی تنها مدیر دولتی حاضر بود که خود نیز نسبت به بیتوجهیهای حاکمیت به موضوع گردشگری انتقاد کرد. امیدوارم یک رفت و روب اساسی انجام دهیم " حرمتالله رفیعی " رییس هیأت مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران ، در این گفتوگو که با موضوع «کوچ شغلی متخصصان گردشگری» برگزار شد، تخمینی گفت: مجموع نیروی انسانی که مستقیم در گردشگری شاغل است احتمالا به بیش از ۱۲۰ هزار نفر برسد که اکنون نیمی از آنها از صنعت گردشگری خارج شدهاند. ما بیشتر از ۵۰ درصد نیروی شاغل مستقیم و غیرمستقیم در این صنعت را از دست دادهایم که بازگرداندن آنها سخت خواهد بود. تقاضای ما این است که اجازه دهند بخش خصوصی کار کند. تشکلهای خصوصی هم باید توجه کنند تا ید واحد نشوند نمیتوانند کاری را از پیش ببرند. او ادامه داد: گردشگری لطمه بزرگی خورده، در همه دنیا از آن حمایت شده است، ولی اینجا پای این صنعت را گرفتهایم و کشانکشان میبریم که زخم دیگری به آن وارد شود. رفیعی همچنین از ورود و نفوذ بخشهای غیرمرتبط به حوزه گردشگری انتقاد کرد و با اشاره به توافق وزارت امور خارجه و وزارت بهداشت برای برخورد انحصاری در صدرو ویزای ایران و محدود کردن آن فقط به بیماران خارجی، اظهار کرد: صدور ویزای توریستی بیشتر از یک سال است که متوقف شده و درحال حاضر ویزا فقط برای شرکتهای تسهیلگر وزارت بهداشت صادر میشود. بررسی کنید افرادی که ویزای درمانی ایران را درخواست کردهاند، برای چه به ایران آمدهاند. امیدوارم روزی در محکمهای پاسخگو باشند. وی اضافه کرد: به بهانه نامهای مختلفی که روی گردشگری گذاشتهاند، همه دستگاهها وارد این حوزه شدهاند؛ از وزارت ورزش گرفته تا بهداشت. هر گردشگری که به ایران میآید قطعا برای سلامت روان خود سفر کرده، پس یعنی کار آن را باید وزارت بهداشت انجام دهد!؟ این دخالتها مخل درآمد اقتصادی گردشگری و معضلی برای ما شده است. او با اشاره به اظهارات رییس اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت در همایش دانشگاه امام صادق درباره فرایند جذب بیمار خارجی، اظهار کرد: آیا همه آن دغدغههایی که وزارت بهداشت برای بیمار خارجی دارد و از قبل تا بعد از سفر، وضعیت او را رصد میکند، برای بیمار ایرانی هم دارد؟ رفیعی مدعی شد: شواهد و گزارشها نشان میدهد این وزارتخانه بیشتر دنبال کسبوکار و منافع مادی خود است. او عملکرد معاونت گردشگری در دوران کرونا را نیز به نقد کشید و بیان کرد: به نظرم این معاونت دغدغهای برای کار ندارد و اتفاقا دنبال آینده کاری خود با پایان عمر دولت است. متاسفانه در این دوران سخت، به اندازه ارزنی به گردشگری کمک نشده است. چه حمایتی کردند؟ چه وامی دادند؟ همه بدهکارتر شدهاند. از اول هم گفته بودم که این وام عدهای سودجو را پروار میکند. قبول داریم که متولی توان حمایت ندارد. به هر حال، باید این یکی دو ماه را صبر کنیم و امیدواریم جاروی خوبی دستمان باشد تا بعد یک رفت و روب اساسی انجام دهیم. او سپس با این شعر که «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من/ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است»، گفت: ما نباید از دولت خواهش کنیم که به گردشگری کمک کند، بخش خصوصی باید دستور بدهد، با استدعا کار پیش نمیرود. تا بخش خصوصی به این نتجیه نرسد که ولی نعمت گردشگری است، وضع تغییر نمیکند و همه وزارتخانهها برای ما تصمیم میگیرند. بیتوجهی حاکمیت به گردشگری " حسین اربابی " مدیرعامل کانون جهانگردی و اتومبیلرانی ، که جزو مجموعههای اقماری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به شمار میآید، در دفاع از عملکرد این وزارتخانه در دوران کرونا با بیان اینکه هر کاری از دست این وزیر میراث فرهنگی و گردشگری برآمده انجام داده است، مشکل را متوجه بیتوجهی حاکمیت به صنعت گردشگری دانست و با ذکر یک مثال گفت: زمانی که میخواستیم ویزای ایران را برای عمان لغو کنیم، به شدت با بدنه وزارت امور خارجه درگیر بودیم، چون اعتقادی به این کار نداشت و عاقبت آقای ظریف و مونسان پشت درهای بسته، تفاهمنامه لغو ویزای ایران برای عمان را امضا کردند. او ادامه داد: تجربه ما نشان میدهد در مجموعه حاکمیتی هیچ اولویتی برای گردشگری وجود ندارد. همه میدانند کسب و کار گردشگری خراب است، اما آیا سازمان تامین اجتماعی از حق بیمه کارمندان میگذرد؟ وقتی گفته میشود تعطیل کنید آیا دولت حاضر است درآمد بخش تعطیل گردشگری را تامین کند؟ واقعیت این است که اهمیتی ندارد. زمانی در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی متوجه شدیم همه دستگاهها از صندوق توسعه ملی برداشت میکنند، ما هم گزارشی در حوزه خود تهیه کردیم و گفتیم اگر یک میلیارد یورو در این صنعت تزریق شود بسیاری از مشکلات را میتوان حل کرد، اما آن درخواست ما در پیچ و خم آب و برق و نان گم شد. وقتی برنامه ششم توسعه را آماده کردند، هیچ اثری از گردشگری نبود، با کمک یکسری دلسوز صنعت گردشگری، چند ماده به این سند اضافه شد. اربابی نقد ظریفی هم به بخش خصوصی کرد و افزود: این بخش تنها است. وزارت میراث فرهنگی و گردشگری، دولت است، یک گردشگر هم وارد نکرده. ما حلقه مفقوده داریم، با این حال فکر میکنیم سیاستمان عالی بوده است. این حلقه مفقوده در ارتباط با بخش خصوصی است. اعتقادم بر این است که سیستم معیوب است و بخش خصوصی از آنچه هست باید قویتر شود تا بر دولت غالب شود. بخش خصوصی گردشگری باید رشد کند. رفیعی، رییس هیأت مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی ایران، در ادامه این اظهارات که با واکنش تند فعالان بخش خصوصی حاضر در این گفتوگو مواجه شد، گفت: دولت اجازه نمیدهد بخش خصوصی بلند شود. همه گرفتاری ما از این است. پای ما را گرفتهاند و اجازه نمیدهند بلند شویم. یک جا را درست میکنیم، در جای دیگر سنگ میاندازند. همین دولت که به بخش خصوصی انتقاد میکند چرا بیشتر گردشگر از کشور خارج میکند، مگر خودش مجوزهای آژانسها را نداده است؟ خودش ۹۹.۵ درصد آژانسها را خروجی کار کرده و نیم درصد را ورودی کار کرده است، حالا که سههزار آژانس بنا به سیاست غلط بخش دولتی، در گردشگری خروجی فعال شدهاند، ایراد میگیرد. دولت عامل این اتفاق بوده، نه بخش خصوصی. اربابی هم در پاسخ گفت: اصلا همین پافشاری و مطالبهگری بخش خصوصی باعث شده وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بخشنامه مربوط به صدور مجوز را اصلاح کند و فرآیند صدور مجوز آژانس را تغییر دهد. وقتی مطالبه از سوی بخش خصوصی قوی باشد، دولت در مقابل مجبور به سر خم کردن است. رفیعی به این اقدام هم اعتراض کرد و سوال پرسید بخش خصوصی کجای تدوین چنین بخشنامهای بوده است، و در ادامه گفت: زمانی که برنامه گردشگری را به مجلس دادند، این نمایندگان مجلس بودند که به بخش خصوصی خبر دادند. آن برنامه از نظر ما هیچ ارزشی ندارد، وقتی در تدوین آن هیچ نظری از ما گرفته نشده است. " ابراهیم پورفرج" رییس هیأت مدیره جامعه تورگردانان ایران ، نیز در ادامه درباره دخالت دولت در گردشگری، گفت: زمانی برگزاری نمایشگاههای خارجی بین کانون جهانگردی و اتومبیلرانی و این جامعه تقسیم مسؤولیت شده بود، اما چرا سال ۹۸ با زور و دستور حاکمیتی همان چند نمایشگاه را از ما گرفتند و به یک شرکت دیگر دادند، نمایشگاه هم برگزار نشد و پول آژانسها را هم بعد از دو سال هنوز برنگرداندهاند. این همان دخالتی است که پای ما را گرفته. بعد از ۴۰ سال چه پیشبینیهایی برای مدیریت بحران شده؟ " سهراب شرفی" از اتاق بازرگانی استان فارس نیز گفت: بخش خصوصی به اندازهای که قوانین اجازه داده، سرمایهگذاری کرده است. این وزارتخانه است که از ابزار و دانش باید استفاده کند. وزارتخانهای که نمیداند چگونه از ابزار موجود استفاده کند، وجودش چه معنایی دارد؟ وزارتخانه باید در بدنه دولت قدرت داشته باشد که جریان را هدایت کند. این وزارتخانه که تازه متولد شده و گرفتار پیچیدگیهای چند ده ساله نیست، از آن انتظار میرود در مجلس با قدرت و شهرت بیشتری حضور پیدا کند و بتواند صنایع دیگر را متقاعد کند که روی گردشگری تاثیر بگذارند. او استراتژی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را زیر سوال برد و افزود: از زمانی که سازمان به وزارت تبدیل شده هیچ برنامه و استراتژی توسعهای نداشته و تحولی ایجاد نکرده است. اگر ۵۰ درصد آن نگاهی که در ترکیه و مالزی به گردشگری دارند، در ایران وجود داشت وضع ما اینگونه نبود و این صنعتِ ارزشمند به کما نمیرفت. " محمدرضا اکبری " کارشناس ارشد و پژوهشگر گردشگری ، نیز این سوال را پرسید که بعد از گذشت ۴۰ سال چه پیشبینیهایی برای مدیریت بحران در گردشگری شده است، و در ادامه گفت: با اینکه سند راهبردی توسعه گردشگری اوایل همهگیری کرونا تصویب شد، ولی متاسفانه در آن، برنامهای برای مدیریت بحران درنظر گرفته نشده است، چه از جانب بخش خصوصی و دولتی. ما سالهاست در حوزه گردشگری کار میکنیم و همیشه نقد کردهایم حالا باید راهکاری برای خروج از بحران داشته باشیم. او درباره مطالبه بخش خصوصی برای مذاکره با ستاد ملی کرونا با هدف تغییر سیاستها، اظهار کرد: وظیفه وزیر بهداشت دفاع از بهداشت کشور است، آقای نمکی مسؤول دفاع از گردشگری نیست. این موضوع به ما برمیگردد که تا کنون به کجا برنامه دادهایم و حقانیت خود را چگونه اثبات کردهایم که اگر مردم سفر بروند به مشکل برنمیخوریم. اگر برنامه داشتیم میتوانستیم آنها را قانع کنیم. " محمدرضا پوینده " مدیرعامل گروه هتلهای ایرانگردی و جهانگردی متعلق به سازمان تامین اجتماعی نیز درباره تعطیلی و بیکاری گسترده در گردشگری، اظهار کرد: وزارت بهداشت تصویر درستی از گردشگری ندارد، چرا سایر صنایع شاهد تعطیلیهای گسترده نبودند، چون در سطح حاکمیت و دولت جایگاه تعریفشدهای دارند که حتی وزارت بهداشت هم نمیتواند مانع آنها شود. او همچنین تبلیغات و بازاریابی گردشگری را نقطه صفر دانست و با طرح این سوال که در دوران کرونا، کدام دستگاه چه بازاریابیای داشته است، گفت: بازاریابی گردشگری به حضور چند نمایشگاه خارجی و شرکت انحصاری ۱۰۰ آژانس واردکننده توریست محدود شده است. گردشگری باید به گفتمان ملی تبدیل شود. پورفرج، رییس هیأت مدیره جامعه تورگردانان ایران در پاسخ به این اظهارنظر گفت: ما سالی ۱۱ نمایشگاه خارجی میرویم که پول آن را خودمان میدهیم. دو سال پیش وزیر میراث فرهنگی و گردشگری گفت پول زمین را میدهد و ما غرفه را برپا کنیم. وقتی نمایشگاه برگزار شد و هزینه صرفشده را مطالبه کردیم، پول را ندادند. بازاریابی گردشگری وسیعتر از نمایشگاه است. بعضی از آژانسها سالی ۲۰ سفر میروند تا شرکت خارجی را ببینند و گفتوگو کنند. نمایشگاه فقط یکی از ابزارهای کار ما است. بخش دولتی این را بداند، نمایشگاه ابزار خوبی برای بازاریابی گردشگری است. آیا در آلمان همه ۲۰۰ کشور که در نمایشگاه شرکت میکنند، اشتباه کردهاند و فقط ما درست فکر میکنیم که حضور در نمایشگاههای بینالمللی را زیر سوال میبریم!؟ خروج ۹۰ درصد رانندهها از صنعت گردشگری " حسین بهرامی " مدیر یک شرکت خدمات حمل و نقل توریستی هم با اشاره به موضوع این گفتوگو، اظهار کرد: از یک سال پیش، ۹۰ درصد نیروهای شاغل در بخش حمل و نقل گردشگری تغییر حرفه دادهاند، وامی هم به این بخش تعلق نگرفته است. بیشتر ماشینها هم اقساطی بودند که فقط سه ماه تعویق در پرداخت وام داشتند. این صنف که یادی هم از آن نمیشود، با همه زحمتی که برای آموزش رانندههای ترمینالی آن کشیده بودیم، از بین رفته است. " سهند عقدایی " عضو جامعه تورگردانان نیز با اشاره به دغدغه جهانی برای افزایش حجم تقاضای سفر در سال ۲۰۲۲، گفت: محرومیت مردم از سفر به مدت دو سال، واکسیناسیون و بازگشت به برجام، مجموعه عواملی است که احتمال افزایش تقاضا برای سفر به ایران را در ماههای ابتدایی سال ۲۰۲۲ مطرح کرده و به تبع آن، این نگرانی وجود دارد که با بیبرنامگی اتفاقات سال ۹۲ تکرار نشود، که قیمت هتلها با سرازیر شدن گردشگران به ایران، یکباره افزایش چشمگیری پیدا کند و از سوی دیگر، با کمبود زنجیره تأمین خدمات مواجه شویم. باید از حالا فکری برای آینده داشته باشیم. همچنین " علیرضا رییسی" عضو جامعه هتلداران اصفهان ، نگاهی داشت به محدودیتهایی که در این استان بر اثر تصمیمهای سلیقهای اعمال شده است و گفت: با اینکه هتلها در یک سال گذشته پروتکلها را بهدرستی رعایت کردند و حتی کارت ایمنی تهیه شده، ولی متاسفانه اداره بهداشت با سیستم گردشگری جنگ دارد. از طرفی، اقساط وامها که امهال نشد، مشکلات عدیدهای را به وجود آورده است. اداره برق هم اگر یک ماه پول نگیرد، سریع برق هتل را قطع میکند. حمایتها فقط در حد شعار بوده است. " امیرمسعود لوافان، عضو دیگر جامعه هتلداران اصفهان نیز این سوال را مطرح کرد که بعد از کوچ متخصصان گردشگری چه اتفاقی خواهد افتاد و پروژههایی که در پایه متوقف شده چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد، و در ادامه گفت: وزیری که در آینده میآید لطف کند کاری با تشکلهای خصوصی گردشگری نداشته باشد و اجازه دهد کار کنیم. او با اشاره به توقف آموزشها بهویژه در هتلها همزمان با شیوع ویروس کرونا و کاهش تقاضا برای تحصیل در رشتههای دانشگاهی گردشگری ادامه داد: واکسن برای گردشگری خیلی مهم است و مشاغل این حوزه باید در اولویت قرار گیرند. چرا کارشناسِ هتل نباید واکسن بزند اما همان نیرو وقتی به کارخانه کنسروسازی میرود، واکسن میزند. وقتی همکاران ما میبینند در این حوزه آیندهای نیست، برای خروج از آن تردید نمیکنند. " محمدابراهیم لاریجانی " مدیرکل اسبق دفتر بازاریابی و تبلیغات گردشگری ، هم درباره خروج نیروهای متخصص از گردشگری، گفت: شنیدهام برخی از نیروها در املاک مسکن مشغول شدهاند و کسی را که طعم پول املاک را چشیده باشد مگر میشود به گردشگری برگرداند؟ او همچنین خواست درباره افرادی که در بخش دولتی مانع فعالیت بخش خصوصی شدهاند شفافتر صحبت شود و گفت: بخش خصوصی از یک طرف از حمایتهای دولت تشکر میکند و از طرف دیگر آن را عامل نفاق میداند. شفاف بگوید آنهایی که دست و پای این بخش را بستهاند چه کسانی هستند. " فرید جواهرزاده " رییس انجمن علمی طبیعتگردی ایران و دکترای اقتصاد گردشگری نیز گفت: وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در موضوع کرونا بسیار منفعل عمل کرد، اما تشکلها چه کار شایستهای انجام دادند؟ در تشکلها یکدستی و یکصدایی نداشتیم. چرا وقتی وام حمایتی کرونا را دادند با علم به مشکلات بعد، بنگاهها زیر بار آن تسهیلات رفتند و مقاومت نکردند؟ او درباره پیشنهاد انتخاب وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی توسط بخش خصوصی، بیان کرد: وزیر گردشگری باید از حالت شعاری خارج شود. تا وقتی گردشگری برای دولت دغدغه و اولویت نیست، وزیر چه از بیرون و یا دورن باشد، فرقی نمیکند. "عطا فرزام " از فعالان گردشگری هم درخواست کرد انتظاری از بخش دولتی نداشته باشند و روی آینده متمرکز شوند، چرا که مذاکرات برجام، تغییراتی را در حجم تقاضای سفر به ایران ایجاد کرده است. او گفت: باید آمادگی پذیرش را پیدا کنیم. جدی فکر کنیم اگر با رشد زیاد گردشگر مواجه شدیم چه کنیم؟ اگر همان اتفاق برجام در سال ۹۲ دوباره تکرار شود چه برنامهای داریم؟ همچنین " هومر برقانی" نماینده بازاریابی وازت گردشگری تایلند در ایران پیشنهاد کرد روی ظرفیت گردشگری ایران بیشتر کار شود، در شرایطی که از دولت نمیتوان انتظار حمایت و کمک داشت، همانطور که در چهار دهه اخیر کاری برای این صنعت نکرده است. بخش خصوصی فکری به حال گردشگری کند. پیشنهاد استفاده از سهمیه ویزای تجاری در شرایط توقف صدور ویزای توریستی برای برگزاری تورهای آشناسازی، خلاء آمار نیروی شاغل در گردشگری که سنجش اثر اقتصادی این صنعت را بیاعتبار کرده است، برنامه بخش خصوصی برای واکسیناسیون نیروی انسانی شاغل در این حوزه خارج از برنامه دولت، دستمزد راهنمایان و تلاش برای انتخاب وزیر میراث فرهنگی و گردشگری در کابینه بعدی توسط بخش خصوصی، از دیگر پیشنهادها و مباحثی بود که از سوی دیگر فعالان گردشگری مطرح شد.
ایجاد شده: 22/اردیبهشت/1400 آخرین ویرایش: 22/اردیبهشت/1400 اخبار داخلیبه گزارش سرویس خارجی هتل نیوز ، مریخ یک سیاره عظیم و عجیب و دارای آتشفشانهای بزرگ، درههای عمیق و دهانههایی است که ممکن است میزبان حیات باشند و تمامی اینها مریخ را به یک مکان شگفتانگیز برای گردشگران آینده تبدیل کرده است. در این خبر بنا بر این میگذاریم امکان گردشگری فضایی و سفر به مریخ برای انسانها مهیا شده است و قصد داریم ۶ مکان جذاب سیاره سرخ را که ممکن است مقصد گردشگران در آینده باشند معرفی کنیم. ۱. “کوه المپوس” کوه المپوس (Olympus Mons) بزرگترین آتشفشان سامانه خورشیدی است که در سیاره سرخ و منطقه آتشفشانی “تارسیس” قرار دارد. ارتفاع آن ۲۵ کیلومتر (۱۶ مایل، تقریباً سه برابر کوه اورست) و قطرش ۶۰۰ کیلومتر (حدود ۳۷۰ مایل) است. کوه المپوس یک آتشفشان فعال است. علت بزرگ بودن کوه المپوس و دیگر آتشفشانهای مریخ، عدم حرکت پوستهٔ آن سیاره در مقایسه با پوستهٔ زمین دانسته میشود. حرکت کم صفحههای مریخ موجب میشود که مواد مذاب از جای ثابتی فوران کنند و به آرامی کوههای عظیمی را ایجاد نمایند. ۲. “آتشفشانهای تارسیس” در حالی که در حال کوهنوردی در اطراف کوه المپوس هستید، میتوانید از آتشفشانهای دیگر منطقه “تارسیس”(Tharsis) نیز دیدن به عمل آورید. بنا به گفته ناسا، تارسیس میزبان ۱۲ آتشفشان غولپیکر است. تارسیس (Tharsis) یک فلات بسیار بزرگ آتشفشانی است که در منطقه نیمگان (استوا) سیاره مریخ و در پایانه غربی “درهوار مارینر”(Valles Marineris) واقع شده است. در تصویر فوق، منطقه تارسیس شرقی که توسط فضاپیما “وایکینگ ۱”(Viking ۱) در سال ۱۹۸۰ ثبت شده قابل مشاهده است. در سمت چپ، از بالا به پایین، میتوانید سه آتشفشان سپری را که تقریباً ۱۶ مایل (۲۵ کیلومتر) ارتفاع دارند ببینید. نام این آتشفشانها، “Ascraeus Mons”، “Pavoni Mons” و “Arsia Mons” نام دارند. در سمت راست بالا یک آتشفشان سپری دیگری به نام “Tharsis Tholus” وجود دارد. آتشفشان سپری(Shield volcano) یکی از انواع آتشفشان است. از روی هم قرار گرفتن روانههای متوالی آتشفشان، ساختار مدور کمارتفاعی شبیه سپر تشکیل میشود که قطر آن غالباً به چند ۱۰ کیلومتر میرسد که به آن آتشفشان سپری میگویند. در این نوع آتشفشان، ماگما از یک نقطه خارج میشود و به صورت مخروطهای پهنی که دارای شیب دامنهای بسیار کم هستند، در سطح زمین ظاهر میشود. ۳. “درهوار مارینر” “درهوار مارینر”(Valles Marineris) نام دره ژرف بسیار بزرگی بر سطح سیاره مریخ است. نام درهوار مارینر به مدارگرد “مارینر ۹ “(Mariner ۹) اشاره دارد. مریخ نه تنها میزبان بزرگترین آتشفشان منظومه شمسی است بلکه دارای بزرگترین دره نیز است. به گفته ناسا، “درهوار مارینر” حدود ۱۸۵۰ مایل (۳۰۰۰ کیلومتر) طول دارد که میتوان گفت تقریباً چهار برابر بزرگتر از ژرف دره “گرند کَنیِن” (Grand Canyon) است. پژوهشگران مطمئن نیستند که “درهوار مارینر” چگونه به وجود آمده است، اما نظریههای متعددی در مورد تشکیل آن وجود دارد. بسیاری از دانشمندان معتقدند هنگامی که شکل گرفتن منطقه تارسیس به ایجاد “درهوار مارینر” کمک کرده است. گدازهای که از میان منطقه آتشفشانی حرکت میکند، پوسته را به سمت بالا حرکت میدهد که این فشار موجب شکستگی پوسته در مناطق دیگر میشود. با گذشت زمان، این شکستگیها به “درهوار مارینر” را تشکیل داده است. ۴. قطبهای شمال و جنوب مریخ دارای دو منطقه یخی در قطبهایش است. با توجه به گفته ناسا، در طول زمستان، دما در نزدیکی هر دو قطب شمال و جنوب بسیار سرد است به طوری که حتی دی اکسید کربن به یخ تبدیل میشود. این روند در تابستان تغییر میکند و دی اکسید کربن دوباره به جو تبدیل میشود. دی اکسید کربن به طور کامل در نیمکره شمالی ناپدید میشود اما برخی از یخ دی اکسید کربن در جو جنوبی باقی میماند. تمام این حرکات یخ اثرات زیادی بر آب و هوای مریخ دارد و سبب ایجاد باد و سایر پدیدههای جوی میشود. ۵. گودال گیل گیل(gale) یک دهانهای در نزدیکی بخش شمال غربی کوه “ائولیس” در مریخ است. کوه ائولیس، که با نام “کوه شارپ” نیز شناخته میشود، یک کوه در مریخ است که در مرکز گودال گیل سربرافراشته است. ارتفاع این کوه از کف گودال گیل بیش از ۵.۵ کیلومتر است. در ۶ اوت ۲۰۱۲ کاوشگر کنجکاوی با موفقیت در این گودال فرود آمد. دلیل انتخاب این گودال برای فرود کاوشگر را وجود رسوباتی در آن اعلام کردهاند که بر اثر وجود آب زیاد شکل گرفته است و این موضوع همان چیزی است که به کنجکاوی اجازه میدهد تا شواهدی از وجود نخستین ذرات اساسی در حیات میکروبی را بیابد. در گیل نشانههای زیادی از وجود آب در گذشته دیده میشود. در آنجا نمونههای متعددی از خاک رس و دیگر مواد معدنی مربوط به آب وجود دارد که کاوشگر کنجکاوی میتواند به مطالعه و بررسی آن بپردازد. ۶. “گودال مدوزا” “گودال مدوزا”(Medusae Fossae) یکی از عجیبترین مکانها در مریخ است و برخی از افراد حتی حدس میزنند که شواهدی از برخورد یوفوها در آنجا وجود دارد. با گذشت زمان، بادها، سنگها را تبدیل به سازههای زیبا کرده است. یک مطالعه در سال ۲۰۱۸ نشان داد که این گودال ممکن است از فورانهای شدید آتشفشانی که طی ۵۰۰ میلیون سال گذشته، صدها بار رخ داده است، تشکیل شده باشد.
ایجاد شده: 11/اردیبهشت/1400 آخرین ویرایش: 11/اردیبهشت/1400 اخبار خارجیبه گزارش سرویس خارجی هتل نیوز ، مرگ همواره با حسی از ترس همراه است. این حس حتّی به مکانها و اتفاقات مرتبط با عامل ترس هم منتقل میشود. بنابراین وقتی حادثهای تراژیک و مرگبار در نقطهای اتفاق افتد، شما همان حسی را از محل رویداد میگیرید که از خود اتفاق. طبیعتاً انسان باید از عواملی که باعث ترس او است دوری کند، اما کسانی هم هستند که ترس مانعی برای آنها نیست و در نتیجه نوعی از گردشگری به وجود آمده که به آن گردشگری روح یا ارواح میگویند. در این نوع از سفر، مسافران سراغ مقاصدی میروند که مثلا هدف بمبگذاری یا حملات تروریستی بودهاند، یا افراد زیادی جان خود را در مقصد مورد بازدید از دست دادهاند. هدف افراد از سفر به این مناطق متفاوت است، گاهی هدف ادای احترام به روح انسانهایی است که مرگ تراژیکی را تجربه کردهاند و گاهی برای آشنایی با تاریخ منطقه. مواجهه با مرگ، اشتیاقی خشونتبار تمایل برای قراردادن خودمان در موقعیتهای مواجهه با مرگ، قدمتی بیش از دوران معاصر دارد. شاید نمیشد روی آن نام گردشگری سیاه یا زیرشاخه آن گردشگری روح را گذاشت، اما در آن زمان هم هدف از این ارتباط تفریحات بوده است. بهعلاوه، در دوران باستان، این توجه شکل بیضررِ امروزی را نداشته و بسیار خشنتر و با استاندارهای امروزی غیراخلاقیتر بوده. مثلا نمونههای آن را در جنگهای گلادیاتورها میبینیم. زمانی که افراد باید برای زنده ماندن میجنگیدند، میکشتند یا کشته میشدند. یا مثلا زمانی که مردم با اشتیاق هر چه تمامتر برای مشاهده اعدامهای عمومی جمع میشدند و حتی گاهی حاضر بودند بابت دیدن لحظه کشته شدن یک انسان وجهی پرداخت کنند. از قرن ۱۹ اما، شکل این توجه تغییر کرد. در این زمان شرکتهایی بودند که سفرهایی را به مقصد مناطق جنگزده برگزار میکردند یا حتی سردخانهها را به علاقهمندان نشان میدادند. به مرور سفرهایی به وجود آمد که دیگر مرگ مرکزیت آنها نبود. بله مرگ و تراژدی بخش مهمی از سفر بود اما تمرکز روی آن قرار نمیگرفت. با شکل گرفتن این تفکر است که گردشگری سیاه و بعدها به تبع آن گردشگری روح به وجود میآید. گردشگری سیاه و تجربههای تراژیک گردشگری سیاه با اینکه با مرگ ارتباط مستقیم دارد، اما بیشتر بر تجربیات انسانها یا تراژدیهایی که اتفاق افتاده تمرکز میکند. به همین دلیل است که انواع مختلفی از مقاصد را شامل میشود، از زندان و اردوگاههای کار اجباری گرفته تا مناطق جنگزده و گورستان. تعاریف مختلفی درباره این نوع از گردشگری هست. اما همه شاخههای گردشگری سیاه تراژیک و غمگین نیستند. انواعی از این نوع سفر هم وجود دارند که مفرحتر هستند، مثلا انواعی که بر مسائل ماورالطبیعه مانند روحها تمرکز میکنند. گردشگری روح با اینکه گردشگری روح بخشی از گردشگری سیاه است، اما به هیچ وجه غم و سنگینی گردشگری سیاه را ندارد. این نوع از گردشگری حسی از ترس را در فرد بر میانگیزد. در همه فرهنگها، افسانهها و اسطورههایی هستند که میتوانند تبدیل به گردشگری روح یا ماورالطبیعه شوند. مثلا افرادی را فرض کنید که به قصر کنت دراکولا، اشرافزاده خونخوار رومانیایی، سر میزنند. در این سفر هدف صرفا خوشگذرانی، هیجان و شاید اندکی ترس باشد. همه این تجربیات را در مقاصد دیگر مانند خانههای تسخیر شده، مقاصدی که به جادو و جادوگری شهرت دارند، یا مقاصدی که قبلا قتل در آنها رخ داده است هم تجربه میکنید. روز به روز، افراد بیشتری به این سبک از گردشگری تمایل پیدا میکنند و فرصتهای بیشتری هم برای آن به وجود میآید، اما داستان از کجا شروع شد. زمانی که روحها بخشی از صنعت گردشگری شدند با اینکه نمیتوانیم تاریخ دقیقی را به عنوان شروع گردشگری روح یا ماورالطبیعه اعلام کنیم، اما با اطمینان میگوییم که انگلیسیها در این زمینه پیشقدم هستند. اسکاتلند، تاریخی طولانی در خانههای تسخیر شده دارد و سفرهای این چنینی، چنان پرطرفدار شده که کمتر شهری را پیدا میکنید که مقصدی برای گردشگری ماورالطبیعه نداشته باشد. البته این طور نیست که مسافران واقعا توقع داشته باشند که در این خانهها روح ببینند، اما در هر حال، احتمال آن کاملا رد نشده است. چه روح ببینید و چه نبینید، بازدید از این سایتها میتواند جذاب باشد. گاهی انگیزه افراد بازدید از مکانی است که افراد زیادی راجع به آن حرف میزنند، گاهی علاقه به تاریخ است، چرا که بیشتر این مقاصد اهمیت تاریخی هم دارند و گاهی هم صرفا حس هیجانی است که در این مقاصد تجربه میکنند. حس ترسیدن به تنهایی جذاب است و خیلیها از تجربه آن لذت میبرند. درست مثل زمانی که در شهربازی هستیم یا وقتی فیلم ترسناک میبینیم. هیچکس واقعا نمیداند ریشه این تمایل از کجاست. اما، بالارفتن تعداد فیلمهای ترسناک به تنهایی، میتواند نشانی از این تمایل باشد. گردشگری روح یا تورهای روحگیری شاید فکر کنید گردشگری روح همان تور روحگیری در خانههای تسخیر شده است. اما اشتباه میکنید. در برنامههای روحگیری، شرکتکنندگان نقش فعالتری دارد و بیشتر با کل برنامه درگیر هستند. در حالیکه در گردشگری ماورالطبیعه، شرکتکنندگان بیشتر مشاهدهگر هستند و کمتر در برنامه دخیل میشوند. در تورهای روحگیری به شرکتکنندگان ابزار مرتبط هم داده میشود که قرار است به آنها کمک کند راحتتر روحها را پیدا کرده و با آنها ارتباط برقرار کنند. البته تمام این فعالیّتها صرفا جنبه تفریح دارد و خطری متوجه کسی نیست. هر چند که متخصصینی هستند که دورههایی درباره روحگیری برگزار کردهاند و درباره تاریخ و روشهای مواجهه با روحها صحبت میکنند. ساختمان تسخیرشده دوبلین در ایرلند، جزیره آلکاتراز و برج لندن، جزو محبوبترین مقاصد گردشگری روح هستند. بهعلاوه، شهرهایی هم هستند که به دلیل تاریخچه تراژیک و گاه ترسناکشان، بازدیدکنندگان بسیاری را جذب میکنند. شهرهایی مانند کاراکوی در ترکیه که ساکنانش بعد از جنگ جهانی اول آن را رها کردهاند. شهر بلچیته در اسپانیا که یادگاری از جنگهای داخلی است. شهر اورادور سور گلان در فرانسه که آلمانها تمام ۶۰۰ نفری که در آن زندگی میکردند را بیرحمانه قتل عام کردند. شهر کولمانسکوب در نامبیا که روزی یکی از مراکز استخراج جواهر در آفریقا بود و با تمام شدن ذخایر، ساکنانش آن را رها کردند و شهرهای سنت المو در کلورادو، پیرامیدن در شوروی و سنت لورا و هامبراستون در شیلی که درست مانند کولمانسکوب، معدن داشتند و با تمام شدن ذخایر، رها شدند.
ایجاد شده: 11/اردیبهشت/1400 آخرین ویرایش: 11/اردیبهشت/1400 اخبار خارجیبه گزارش سرویس خارجی هتل نیوز ، اواخر هفته گذشته، کمپانی آمریکایی Bye Aerospace اعلام کرد که قصد دارد یک هواپیمای مسافربری تمام برقی با نام تجاری Bye Electric eFlyer 800 را روانه بازار کند که میتواند رویای تجاری سازی هواپیماهای مسافربری برقی را به حقیقت بدل کند. کمپانی آمریکایی Bye Aerospace، روز پنجشنبه 22 آوریل (2 اردیبهشت) از برنامه ورود خود به بازار هواپیمایی تجاری با پروژه ساخت هواپیمای eFlyer 800 رونمایی کرد. این هواپیما، یک پرنده کاملاً برقی است که از یک جفت موتور الکتریکی Safran Engineus نیرو میگیرد. این دو موتور قادر هستند یک هواپیمای کوچک با ظرفیت هفت مسافر و دو خلبان را در پروازهای تا 500 نانومتر در 320 گره، به آسانی پشتیبانی کنند. این بدان معناست که این هواپیما قادر است به راحتی با هواپیماهای مشابه توربوپراپ موجود مانند Beech King Air 260 و Daher TBM 910، که البته کمتر از یک سوم آن برد دارند، رقابت کند. شرکت Bye Aerospace که در دنور ایالات متحده مستقر است، در خصوص این هواپیمای برقی خود اعلام کرد که انتظار دارد ظرف مدت سه تا چهار سال آینده تمام گواهینامههای لازم برای این طرح تجاری خود را دریافت کند، با این همه، از هم اکنون قراردادهای پیش خرید این هواپیما را با چندین شرکت تاکسی هوایی، چارتر و جابجایی محمولههای پستی در ایالات متحده و اروپا منعقد کرده است. این شرکت در حال حاضر مشغول پروسه دریافت گواهینامه نوع FAA Part 23 برای مدل eFlyer 2 دو صندلی خود است که عمدتا برای آموزش پرواز استفاده خواهد شد. این شرکت همچنین در حال توسعه این هواپیما به یک هواپیمای چهار سرنشین eFlyer 4 است که میتواند برای مأموریتهای تاکسی هوایی و باری و همچنین برای آموزش پرواز پیشرفتهتر مورد استفاده قرار گیرد. همچنین هر دو مدل eFlyer توسط موتورهای Safran پشتیبانی میشوند که دارای قدرتی از 50 کیلووات تا 500 کیلووات / 1 مگاوات هستند. این موتورها با سیستم توزیع برق و محافظت از شبکه شرکت فرانسوی GeneusGRID عرضه میشوند. طبق گزارش ها، انتظار میرود هواپیمای جدید eFlyer 800 از باتریهای لیتیوم گوگردی جدیدی که توسط کمپانی Oxis Energy مستقر در انگلستان تولید میشود، بهره بگیرید و شرکت Bye Aerospace نیز مدعی است که به دنبال دستیابی به زمان 20 تا 30 دقیقه برای شارژ مجدد این باتریها است. طبق گفته شرکت انگلیسی Oxis، نسل اول این باتریها دارای انرژی ویژه 450 Wh / kg و چگالی انرژی 550 Wh / L هستند. این شرکت معتقد است که میتوان تا اواخر سال 2023 این میزان را به 550 وات بر کیلوگرم و 700 وات بر لیتر رساند و سپس تا سال 2026 به 600 وات بر کیلوگرم و 900 وات بر لیتر، دست یافت. به طور کلی، بسیاری از کارشناسان، سطح انرژی حدود 400 وات بر کیلوگرم را نقطه عطف ساخت باتریهای یون لیتیوم برای هواپیماهای برقی میدانند. در حال حاضر، سطح معمول در این صنعت، حدود 220 تا 250 وات بر کیلوگرم است. Bye Aerospace ادعا میکند که هزینههای عملیاتی eFlyer 800 در مقایسه با جتهای توربوپراپ، یک پنجم خواهد بود؛ بر اساس این فرض که هزینه برق کمتر از سوخت خواهد بود و موتورهای الکتریکی نسبت به موتورهای توربوپراپ به تعمیر و نگهداری کمتری نیاز دارند. جورج بای، بنیانگذار و مدیر عامل شرکت Bye Aerospace در این خصوص گفت: eFlyer 800 اولین هواپیما با پیشرانه کاملاً الکتریکی است که به عملکرد توربوپراپ، ایمنی بدون دی اکسید کربن و هزینههای عملیاتی بسیار کم دست مییابد. این نوع صرفه جویی در هزینهها و کسب عملکرد قابل توجه، توسط سیستم پیشرانه الکتریکی و فناوری پیشرفته سلول باتری امکان پذیر است که منجر به تراکم قابل توجه انرژی میشود. Bye Aerospace تاکنون قیمت دقیق هواپیمای جدید eFlyer 800 را اعلام نکرد، اما در گفتگو با نشریه فوربس، مدیر این شرکت اعلام کرد که قیمت آن با هواپیمای King Air 260 که کمی بالاتر از 6 میلیون دلار است، برابر خواهد بود. از دیگر اطلاعات منتشر شده درباره این هواپیمای برقی جدید، میتوان به توان حمل بار به میزان حداکثر 700 کیلوگرم اشاره کرد، اما برای مثال از عملکرد این هواپیما بر روی باند پرواز و اینکه برای پرواز و فرود به چه طول باندی احتیاج دارد، اطلاعی در دست نداریم. شرکت سازنده همچنین اعلام کرده است که نمونه کوچکتر هواپیماهای eFlyer توانسته اند صدای کمتری به میزان 30 دسی بل، از هواپیماهای با پیستون یا توربوپراپ تولید کنند. در ماه نوامبر گذشته، گروه Aerospace9 کره جنوبی یک همکاری استراتژیک با Bye Aerospace را آغاز کرد که به گفته شرکت آمریکایی، شامل سرمایه گذاری در شرکت آمریکایی و قرارداد خرید 300 هواپیما است. این قراداد خرید شامل 150 فروند هواپیمای eFlyer 2s و 148 فروند هواپیمای eFlyer 4s به همراه دو نمونه از مدل جدید بزرگتر eFlyer 800 بود که در آن زمان با عنوان Envoy نامیده میشد. در ماه مارس، شرکت Textron که امتیاز ساخت خانواده هواپیماهای King Air را در اختیار دارد، قصد خود را برای ورود به بخش هواپیمایی الکتریکی اعلام کرد. این گروه آمریکایی تأیید کرد که بخش جدیدی به نام Textron eAviation برای ساخت این نوع هواپیماها را ایجاد کرده است، اما از ارائه جزئیات برنامههای خود برای این سرمایه گذاری جدید خودداری کرد. در ژوئن 2019، شرکت فرانسوی داهر از همکاری با Safran و Airbus برای توسعه یک نسخه هیبریدی-الکتریکی از هواپیماهای خانواده TBM تحت برنامه EcoPulse خبر داد. این طرح شامل اضافه کردن شش موتور الکتریکی Safran با پروانههای روی بال است که همزمان با موتورهای موجود توربوپراپ Pratt & Whitney PT6A که به عنوان یک ژنراتور عمل میکند، حرکت میکنند. تمام این شرکتها قصد دارند تا هواپیمای آنها اولین پرواز خود را تا سال 2022 به انجام برساند، اما در واقع تمام این طرحها یا شامل یک هواپیمای با پیشرانه ترکیبی است و یا یک هواپیمای کوچک که عملاً نمیتوان آن را برای حمل مسافر مناسب دانست؛ بنابراین Bye Electric eFlyer 800 اگرچه ممکن است دیرتر از مدلهای رقیب خود به پرواز درآید، اما بیش از رقبای خود به یک هواپیمای مسافربری تمام برقی شباهت دارد و این چیزی است که میتواند رویای رسیدن به هواپیماهای الکتریکی مسافربری بزرگ را تحقق بخشد.
ایجاد شده: 11/اردیبهشت/1400 آخرین ویرایش: 11/اردیبهشت/1400 اخبار خارجیبه گزارش سرویس خارجی هتل نیوز ، نخستین آسمانخراش دنیا ۱۳۶ سال پیش در ۱۰ طبقه و ۴۲ متر بلندی در نقطه برخورد خیابانهای آدامز و لاسال شیکاگو ساخته شد و در ۱۹۳۱ جای خود را به ساختمان ۱۶۳ متری بانک لاسال داد. ساختمان بانک لاسال امروز دیگر آسمانخراش نیست و از نظر معماری و علمی ساختمانی میتواند به این صفتی خوانده شود که دستکم ۴۰ طبقه داشته باشد. با این حال، کسی نمیتواند ارزش و اهمیت و اعتبار آن بنا را نادیده بگیرد که راه را برای سر برآوردن آسمانخراشهای امروزی و پیشرفته هموار کرد. آنچه پیش رو دارید، فهرست ۱۰ آسمانخراش مشهور در چهار گوشه دنیاست که هر کدام به دلایلی شهرت و اهمیت و اعتبار یافتهاند. ۱. برج الخلیفه دوبی – ۸۳۰ متر – ۲۰۱۰: بیش از ۱۶۰ طبقه دارد، ۱.۵ میلیارد دلار برای ساختن آن هزینه شده و ۲۲ میلیون نفر-ساعت در این آسمانخراش مشارکت کردهاند. ۲. برج ویلیس – ۵۲۰ متر – ۱۹۷۳: تا ۱۹۹۸ بلندترین برج دنیا بود، با ۱۷۵ میلیون دلار در سه سال ساخته شده و در یک روز خوب آفتابی میتوان از فراز آن چهار ایالت آمریکا را از شیکاگو دید. ۳. هرم ترنسآمریکا – ۲۶۰ متر – ۱۹۷۲: بیش از سه هزار پنجره دارد و در ۲۰۲۰ به بهای ۶۵۰ میلیون دلار فروخته شد. تا ۲۰۱۸ بلندترین ساختمان سان فرانسیسکو بود. ۴. برج الحمرا – ۴۱۳ متر – ۲۰۱۱: شش سال طول کشید کامل شود و ۵۰۰ میلیون دلار برای آن هزینه شد تا بلندترین برج کویت باشد. الحمرا بلندترین سازه بتنی جهان است. ۵. هتل مارینا بی سندز – ۲۰۷ متر – ۲۰۱۰: با تفرجگاه ۵.۷ میلیارد دلاری پیرامون، این هتل ۵۵ طبقه با ۲۵۶۱ اتاق در سنگاپور همواره در فهرست زیباترین آسمانخراشهای جهان جا دارد. ۶. برج تکامل – ۲۴۶ متر – ۲۰۱۴: گرچه حتی در بین ۱۰ برج بلند شهر مسکو در روسیه هم نیست اما با طراحی پیچیده تونی کتل معمار بریتانیایی، در ۵۵ طبقه از چشمگیرترینها در دنیاست. ۷. توره گلوریس – ۱۴۴ متر – ۲۰۰۵: با اینکه فقط ۳۸ طبقه دارد اما معمار آن ژان نوول است که لوور ابوظبی هم کار اوست. توره گلوریس معماری بلندمرتبهسازی بارسلونا را بازتعریف کرده است. ۸. برجهای دوقلوی پتروناس – ۴۵۲ متر – ۱۹۹۸: این برجهای کوالالامپور شش سال بلندترین در دنیا بودند و امروز در رده ۱۷ قرار دارند. ۱.۶ میلیارد دلار هم برای ساختن آنها هزینه شده است. ۹. مرکز مالی جهانی شانگهای – ۴۹۳ متر – ۲۰۰۸: یکی از ۱۵ برج بلند جهان که بیش از یک میلیارد دلار برای آن هزینه شد. ۱۰۱ طبقه دارد و یک هتل طبقههای ۷۹ تا ۹۳ آن را اشغال کرده است. ۱۰. هتل ریوگیونگ – ۳۳۰ متر -؟ : هتلی ۱۰۵ طبقه در شهر پیونگیانگ کره شمالی که رکورد بلندترین ساختمان خالی جهان را در گینس ثبت کرده است. کار ساختمان آن در ۱۹۸۷ آغاز شد و قرار بود دو سال بعد با بیش از ۳۰۰۰ اتاق و پنج رستوران گردان افتتاح شود.
ایجاد شده: 7/اردیبهشت/1400 آخرین ویرایش: 7/اردیبهشت/1400 اخبار خارجیبه گزارش هتل نیوز ، حدود یک سال از واردات هتلهای کپسولی به ایران میگذرد، اما از آنها نه در فرودگاهها اثری دیده میشود و نه در شهرهایی که قرار بود مستقر شوند. حالا مدیر گردشگری کانون جهانگردی و اتومبیلرانی میگوید: هتلهای کپسولی (وارداتی) به انبار فرستاده شدهاند. ۲۴ خردادماه سال ۱۳۹۹ وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از رونمایی اولین نمونۀ هتل کپسولی وارداتی به ایران خبر داد و اعلام کرد که این کپسولها به همت کانون جهانگردی و اتومبیلرانی به کشور وارد شده و قرار است تحت نظارت این کانون در استانهای مختلف کشور بهعنوان شکل جدیدی از مراکز اقامتی استفاده شود. در همان خبر از هادی سجادیراد، مدیر گردشگری و صنایعدستی کانون جهانگردی و اتومبیلرانی نقل شده بود که در فاز اول قرار است ۲۰۰ دستگاه از این هتلهای کپسولی در شهرهای مختلف از جمله، تهران، مشهد، اصفهان، شیراز و تبریز راهاندازی شود تا بهعنوان یک محل اقامت و استراحت کوتاهمدت برای گردشگران مورد استفاده قرار گیرد. علیاصغر مونسان ـ وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ـ نیز در مراسم رونمایی خصوصی از نمونه این هتلها گفته بود: یکی از مزایای این اماکن اقامتی این است که باعث تحول در اکو کمپها خواهد شد و بهعنوان یک محل اقامتی مناسب و بصرفه میتواند در اماکنی مانند کمپهای مختلف، فرودگاهها، پایانههای مسافربری، راهآهن و… در اختیار گردشگران قرار گیرد.واردات این هتلهای کپسولی در شرایطی که صنعت گردشگری با همهگیری ویروس کرونا دچار چالشهای اقتصادی بسیار شده و تا آن وقت از حمایت مالی بهرهمند نشده بود، انتقادهای زیادی را متوجه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کرد. واردکنندگان این هتلها معتقدند بودند استفاده از این کپسولها برای گردشگری مزیت اقتصادی است و به محیط زیست کمک خواهد کرد. برنامه کانون جهانگردی و اتومبیلراتی طبق آنچه در مراسم رونمایی این کپسولها اعلام شد تولید پنجهزار کپسول در داخل کشور در فاصله شش ماه تا دو سال با الگوگیری از نمونههای وارداتی و استقرار آنها در بیش از ۸۰ نقطه شناساییشده بود.آن زمان حواشی زیادی درباره هزینه ارزی که برای واردات انبوه این محصول صرف شده ایجاد شد، با این وجود نه از تعداد هتلهای کپسولی وارداتی آماری داده شد و نه از هزینه ارزی که صرف خرید آنها شده بود. در مردادماه ۹۹ حسین اربابی ـ مدیرعامل کانون جهانگردی و اتومبیلرانی ایران ـ در مصاحبهای واردات گسترده هتل کپسولی به ایران را تکذیب کرد و گفت که حدود ۱۰ مورد از این هتلها توسط بخش خصوصی به کشور وارد و رونمایی شده است. اما در شهریورماه ۹۹ سجادیراد، مدیر گردشگری و صنایعدستی کانون جهانگردی و اتومبیلرانی درباره تعداد هتلهای کپسولی واردشده به کشور گفت: فقط پنج کپسول وارد شده و قرار است در فرودگاه استفاده شوند. سوای اینکه هنوز به طور دقیق مشخص نیست چه تعداد از هتلهای کپسولی به کشور وارد شده و چه میزان ارز برای آنها هزینه شده است، اکنون سرنوشت نامعلوم کپسولهای واردشده و خط تولید داخلی وعده دادهشده مساله است.حسین اربابی ـ مدیرعامل کانون جهانگردی و اتومبیلرانی ایران ـ درباره سرنوشت هتلهای کپسولی اطلاعات زیادی نمیدهد؛ فقط در گفتوگویی کوتاه با ایسنا به چنین جملاتی بسنده میکند: هر چیز جدیدی را برای مردم و مسؤولان بخواهید جا بیاندازید، آنقدر سختی و مشقت دارد که حد و حساب ندارد. مثلا آخرین رفت و برگشتهای ما با جامعه هدف فرودگاهها به بیش از ۵۰ جلسه رسید.هادی سجادیراد ـ مدیر گردشگری و صنایعدستی کانون جهانگردی و اتومبیلرانی ـ نیز درباره سرانجام کپسولهای واردشده به ایسنا میگوید: پنج یونیت در وزارت گردشگری نمایش داده شد که ظرفیت ۱۰ نفر را داشت. ما از ابتدا هم بنای واردات نداشتیم. آن پنج یونیت هم حالا در انبار هستند. او گِره کار هتلهای کپسولی را که قرار بود خط تولید داخلی داشته باشند و در کمپهای کویری، فرودگاه و بیمارستان مستقر شوند در خارج از این کانون میبیند و توضیح میدهد: بنا به درخواست شرکت فرودگاهها، نمونهای از محصول واردشده را در ساختمان اداری آن مستقر کردیم، چون خیلی از رؤسای فرودگاهها هفتگی در آن مکان حضور دارند و به این شکل، کپسولها در معرض دید آنها قرار میگرفت. بسیاری از رؤسای فرودگاهها کار را دیدهاند و بسیار مشتاقاند. اگر موانع را در سیستم خودمان برطرف کنیم آمادگی داریم حداقل در پنج فرودگاهی که از ابتدای امر مدنظرمان بود آنها را مستقر کنیم، اما بروکراسی اداری که وجود دارد، متاسفانه اذیت میکند. او یادآوری میکند: نگاهمان درباره هتل کپسولی ارائه سرویس لاکچریِ گرانقیمت نبوده است. از روز اول هم گفتهایم در تمام دنیا زیرساخت اقامتی ارزانقیمت وجود دارد. سجادیراد اضافه میکند: وقتی میخواهید سرویسی را با قیمت اقتصادی در اختیار مخاطبان قرار دهید، طبیعتا چارچوبهای اقتصادی پروژه متفاوت میشود. مثلا در طرح توجیهی هتلهای کپسولی، هزینهای که در نظر گرفته شده برای اقامت مصرفکننده در ساعت اول ۲۵ تا ۳۰ هزار تومان بود که مبلغ آن با افزایش ساعت اقامت به صورت پلکانی کاهش پیدا میکرد، به طوری که بعد از چهار ساعت، هزینه به پنجهزار تومان به ازای هر ساعت اقامت میرسید.او درباره اینکه چرا با وجود بروکراسی فرودگاهها، این پروژه ـ همانطور که در روز رونمایی گفته شده بود ـ از طریق مراکز و یا اماکن دیگر پیگیری نشد، میگوید: ما با بیمارستانها هم مذاکراتی داشتیم، با وجود اینکه در ابتدای امر خیلی استقبال کردند؛ چرا که برای ساماندهی همراهان بیماران خیلی میتوانست موثر باشد، ولی وقتی وارد کار شدیم با عدم همکاری این بخشها مواجه شدیم. سجادیراد تاکید میکند: نگاه ما تسهیلگرانه است. این کار را به عنوان منبع درآمد درنظر نگرفتهایم. هدف این است باگهایی که در سیستم اقامتگاهی کشور وجود دارد با نگاه حمایتی وزارتخانه برطرف شود، ولی از نظر دستگاههای دیگر اگر پروژهای سودآوری داشته باشد وارد آن میشوند. دغدغه خدماتدهی وجود ندارد. اگر منافع زیادی داشته باشد همراهی میکنند.او ادامه میدهد: دغدغه خدماتدهی باید وجود داشته باشد، چون درحال حاضر ۱۵ سرویس خدماتی اقامتی نسبت به استاندارد جهانی عقبیم. باید این سرویسها در فرودگاهها و حتی به مراکز درمانی اضافه شود. در کشورهای دیگر معمولا مشکل اقامت کمتر وجود دارد، ولی در ایران حتی اقامت همراه بیمار مساله است. مسؤولان یکی از بیمارستانها اذعان میکردند از ساعت ۱۲ شب به بعد باید از بین درختها همراهان بیمار را پیدا و از محوطه بیمارستان خارج کنند. حتی وقتی در بیمارستان را میبندند صبح میبینند همان افراد از دیوار وارد محوطه بیمارستان شدهاند، چون جایی برای اقامت ندارند. وقتی با همان مجموعه درمانی برای استقرار این سیستم اقامتی ارزان صحبت میکنیم میگویند بودجه نداریم، بعد که ما وارد عمل میشویم و میخواهیم زیرساخت این اقامت را برای آنها تامین کنیم، متوجه میشویم مشکل اصلا بودجه نبوده است. این پروژه فعلا در چنین گیر و دارهایی گرفتار است. مدیر گردشگری و صنایعدستی کانون جهانگردی و اتومبیلرانی در پاسخ به این سوال که چطور یک وزارتخانه (میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی) قدرت و نفوذ برای استقرار این چند کپسول و یا راهاندازی خط تولید آن را ندارد؟ اظهار میکند: در اکثر شئونات کشور زمانی که موضوع بین دو شخصیت حقوقی مستقل مطرح میشود، حتی زمانی که منافع مشترک دارند و همسو هستند، این امکان همچنان مطرح است که دغدغه مشترک نداشته باشند.سجادیراد درباره اینکه درحال حاضر روی تولید چه تعداد هتل کپسولی برنامهریزی شده است؟ میگوید: هتل کپسولی مثل تولیدات دیگر نیست، براساس پروژهای که تعریف میشود این آمادگی وجود دارد تعداد مورد نظر تولید و در اختیار گذاشته شود. مثلا طی مذاکراتی که با شرکت فرودگاهها داشتیم قرار شد در پنج فرودگاه، ۱۰ هتل کپسولی مستقر شود. او درباره شرکتهایی که ساخت را باید انجام دهند نیز توضیح میدهد: در همان روزهای نخست از طریق معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری برای تولید این محصول در داخل اطلاعرسانی انجام دادیم. چند شرکت دانشبنیان مراجعه کردند و گفتند دو ماه دیگر نمونههایی را ارائه میدهند، اما بیشتر در حد حرف بود، چون بعد تلفنشان را هم جواب ندادند. شرکتهای دیگر اما مطالعاتی را انجام دادند و حتی کارخانههایی را که میتوانند مواد اولیه تولید کنند نیز شناسایی کردهاند. الان تمام اجزای خط تولید در داخل فراهم است، ولی آن شرکت دانشبنیان یک عدد مشخص برای تولید نیاز دارد تا کار را شروع کند، اینکه محصولی تولید شود و مستقیم به انبار برود که منطقی نیست.مدیر گردشگری و صنایعدستی کانون جهانگردی و اتومبیلرانی در پاسخ به این پرسش که آیا پیش از واردات چنین محصولی، مطالعه و نیازسنجی در داخل انجام شده بوده و اگر اینطور بوده چرا هنوز سایر بخشها متقاعد نشدهاند و چرا هنوز بعد از یک سال در هیچ کجا این هتلهای کپسولی مستقر نشده است؟ میگوید: برای این که نگاهمان متفاوت است. نیاز نبود قبل از واردات صحبت شود. لازم بود ابتدا تلنگر وارد شود. البته آن تلنگر به بدنه جامعه یا ذینفعان وارد شد، اما نگاهمان با آنهایی که باید همراه میشدند، متفاوت است. ما فکر میکنیم آنها توجیه هستند و حتی نمونههایی را در کشورهای دیگر دیدهاند، اما وقتی میخواهیم کار را با هم شروع کنیم، توقع دارند مطابق استانداردهای آنها عمل کنیم و مواردی مثل حقالارض و حقالسهم طلب میکنند. سجادیراد در پاسخ به اینکه آیا میتوان نتیجه گرفت که این پروژه به لحاظ اقتصادی جذاب نبوده است؟ اظهار میکند: پروژه زمانی که تعریف میشود جدولهای اقتصادی دارد که میزان سرمایهگذاری اولیه، هزینه بهرهبرداری سالانه و درصد سود برای سرمایهگذاری در آن مشخص است. به هر حال باید کاری کنیم که شرکت دانشبنیان در انتها متضرر نشود. مثلا در پروژههای عمرانی یا شهرداریها برای ترغیب بخش خصوصی حداقل باید ۴۰ درصد سود درنظر گرفته شود که سرمایهگذار را وارد کار کند. اما نظر شرکت فرودگاهها این بود که حداقل سود ۲۵ درصد باشد. با این شرایط هیچ سرمایهگذاری وارد نمیشد. با این حال، شرکتهای دانشبنیان را متقاعد کردیم که هر پروژه دانشبنیانی لزوما به تولید حجم زیادی پول ختم نمیشود و در واقع قرار است یک خدمات جدید ارائه شود. تمام اهتماممان را گذاشتیم که این شرکت دانشبنیان را همراهی کنیم اما فضای کلی همراه نیست و طرفهای مقابل علیرغم اینکه در نامههایشان ابراز تمایل میکنند، اما در مذاکره و عمل به نقطه مشترک نرسیدهایم.
ایجاد شده: 16/فروردین/1400 آخرین ویرایش: 16/فروردین/1400 اخبار داخلی